دانش دیزاین

&nbsp;

&nbsp;

صنعت مبلمان به عنوان یک بخش اساسی در جامعه مدرن است که فضای فیزیکی خانه&zwnj;ها و محیط&zwnj;های کاری ما را شکل و دینامیک&zwnj;های خرید را نیز تحت تأثیر قرار می&zwnj;دهد. از صندلی&zwnj;های دیزاین&zwnj;شده مینیمال تا میزهای کارآمدی که روی آن&zwnj;ها کار می&zwnj;کنیم، مبلمان بخشی جدا نشدنی از زندگی روزمره&zwnj;مان است. با این حال، فراتر از نقش ابزاری&zwnj;اش، صنعت مبلمان جایگاه مهمی در چارچوب گسترده اقتصادی دارد. رابطه پیچیده میان صنعت مبلمان و قابلیت خرید یک ارتباط چندگانه است که عواملی نظیر رفتار مصرف&zwnj;کننده، روندهای بازار، پیشرفت&zwnj;های فناوری و تفاوت&zwnj;های اجتماعی-اقتصادی را دربرمی&zwnj;گیرد.

&nbsp;

<h3>رفتار مصرف&zwnj;کننده و روندهای بازار</h3>

&nbsp;

رفتار مصرف&zwnj;کننده نیروی کلیدی در ارتباط بین صنعت مبلمان و قابلیت خرید است. تصمیماتی که مصرف&zwnj;کنندگان در خصوص خرید مبلمان می&zwnj;گیرند، تحت تأثیر عوامل متعددی مانند ترجیحات شخصی، تغییرات سبک زندگی و شرایط اقتصادی است. در دوره&zwnj;های رفاه اقتصادی، مصرف&zwnj;کنندگان ممکن است بیشتر به خرید مبلمان با کیفیت و دیزاین&zwnj;شده تمایل داشته باشند که با وضعیت و جایگاه اقتصادی&zwnj;شان هماهنگ باشد. از طرف دیگر، در دوره&zwnj;های رکود اقتصادی یا زمان&zwnj;های عدم قطعیت مالی، مصرف&zwnj;کنندگان معمولاً به سمت گزینه&zwnj;های ارزان&zwnj;تر میل می&zwnj;کنند یا انتخاب می&zwnj;کنند که مبلمان دست دوم و بازسازی&zwnj;شده را خریداری کنند. 
روندهای بازار نقش حیاتی&zwnj;ای در شکل&zwnj;گیری ترجیحات مصرف&zwnj;کننده دارد. به عنوان مثال، افزایش تأکید بر زندگی مینیمالیستی و پایدار، تقاضا برای مبلمان کاربردی و صرفه&zwnj;جویی در فضا را تشویق کرده است که اغلب به دلیل دیزاین کاربردی، بیشتر قابلیت خرید را دارد. علاوه بر این، تأکید روزافزون بر مواد دوست&zwnj;دار محیط&zwnj;زیست، به نوآوری در صنعت مبلمان منجر شده که تولید مبلمان با قیمت مناسب و با دستاوردهای زیست&zwnj;محیطی را ممکن کرده است.

&nbsp;

<h3>پیشرفت&zwnj;های فناوری و کارایی تولید</h3>

&nbsp;

پیشرفت&zwnj;های فناوری به طور عمده بر صنعت مبلمان تأثیر می&zwnj;گذارد؛ عاملی که هم&zwnj;زمان کیفیت و قابلیت خرید محصولات را تحت تأثیر قرار می&zwnj;دهد. اتوماسیون، دیزاین با استفاده از کامپیوتر و تکنیک&zwnj;های پیشرفته تولید، فرآیندهای تولید را ساده&zwnj;تر می&zwnj;کند، هزینه&zwnj;های نیروی کار را کاهش می&zwnj;دهد و به کارایی آن افزوده می&zwnj;شود. این منجر به افزایش تعداد گزینه&zwnj;های مبلمان با قیمت مناسب برای مصرف&zwnj;کنندگان با سطوح مختلف اقتصادی می&zwnj;شود. 
تولید انبوه و دیزاین مدولار نیز نقش قابل توجهی در افزایش قابلیت خرید دارد. سیستم&zwnj;های مبلمان مدولار امکان سفارشی&zwnj;سازی بر اساس نیازهای فردی را فراهم می&zwnj;کند و نیازی به تولید قطعات سفارشی ندارد. مبلمان جعبه&zwnj;ای، که توسط شرکت&zwnj;هایی مانند ایکیا محبوب شده&zwnj; است، دیزاین را دموکراتیک می&zwnj;کند و به دلیل کاهش هزینه&zwnj;های بسته&zwnj;بندی و حمل و نقل، مبلمان شیک و کارآمدی با قیمت&zwnj;های پایین را عرضه می&zwnj;کند.

&nbsp;

<h3>جهانی&zwnj;شدن و دینامیک&zwnj;های زنجیره تأمین</h3>

&nbsp;

جهانی&zwnj;شدن به طور عمده بر رابطه صنعت مبلمان با قابلیت خرید اقتصادی تأثیر گذاشته است. چرا که زنجیره&zwnj;های تأمین بیشتر به یکدیگر مرتبط شده&zwnj;اند، تولیدکنندگان می&zwnj;توانند از سراسر جهان مواد و نیروی کار را جذب کرده و هزینه&zwnj;ها را بهینه کنند. این امر به دامنه گسترده&zwnj;تری از قابلیت خرید منجر شده است که هم قطعات لوکس و هم گزینه&zwnj;های اقتصادی&zwnj;تر برای مصرف&zwnj;کنندگان در دسترس است. 
با این حال، جهانی&zwnj;شدن پرسش&zwnj;هایی را درباره شیوه&zwnj;های تولید اخلاقی و پایداری محیطی ایجاد کرده است. در حالی که بهینه&zwnj;سازی هزینه&zwnj;ها از طریق زنجیره&zwnj;های تأمین جهانی می&zwnj;تواند به قابلیت خرید اقتصادی کمک کند، اما شرایط کار منصفانه و تأمین مواد اولیه به مسائلی مانند کیفیت و عدالت صدمه می&zwnj;زند. در حقیقت، تعادل بین قابلیت خرید اقتصادی با ملاحظات اخلاقی، محیطی و کیفی چالشی برای صنعت مبلمان است.

&nbsp;

<h3>تفاوت&zwnj;های اجتماعی-اقتصادی و دسترسی به مبلمان قابل خرید</h3>

&nbsp;

اثر صنعت مبلمان بر قابلیت خرید اقتصادی در تمام گروه&zwnj;های اجتماعی-اقتصادی یکسان نیست. خانوارهای با درآمد پایین اغلب با چالش&zwnj;هایی در دسترسی به مبلمان با کیفیت که نیازهایشان را برآورده کند، مواجه هستند. کمبود گزینه&zwnj;های قابل خرید می&zwnj;تواند منجر به شرایط زندگی نامناسب و کاهش کلی رفاه شود. به عبارت دیگر، از ابتدایی&zwnj;ترین نیازها گرفته تا نیازهای غیراساسی، دسترسی به مبلمان مناسب برای تمام اقشار جامعه اهمیت دارد. 
علاوه بر این، وجود تفاوت&zwnj;های اجتماعی-اقتصادی نیز رفتار مصرف&zwnj;کننده در صنعت مبلمان را تحت تأثیر قرار می&zwnj;دهد. مصرف&zwnj;کنندگان ثروتمند می&zwnj;توانند مبلمان دیزاین&zwnj;شده و باکیفیت را انتخاب کنند، در حالی که مصرف&zwnj;کنندگان با درآمد متوسط ممکن است تعادلی بین کیفیت و قابلیت خرید را جستجو کنند. از طرف دیگر، مصرف&zwnj;کنندگان با درآمد پایین احتمالاً، به دلیل محدودیت&zwnj;های بودجه&zwnj;ای، به کارایی ابتدایی بیشتر از دیزاین یا دوام توجه خواهند کرد.

&nbsp;

<h3>توان خرید و نوآوری در دیزاین</h3>

&nbsp;

دغدغه قابلیت خرید اقتصادی نوآوری&zwnj;های دیزاین قابل توجهی را در صنعت مبلمان به دنبال داشته است. طراحان و تولیدکنندگان با تمرکز بر ایجاد راهکارهای هزینه&zwnj;ای بدون کمک به زیبایی و کارایی سعی در ایجاد جایگزین&zwnj;های با قیمت مناسب کرده&zwnj;اند. 
نیز، تفکر دیزاین به موضوعاتی نظیر طول عمر و تطابق&zwnj;پذیری توجه خاصی نشان می&zwnj;دهد. همانطور که مصرف&zwnj;کنندگان ارزش خرید خود را جستجو می&zwnj;کنند، طراحان مبلمان نیز به ایجاد مبلمان چند منظوره می&zwnj;پردازند که با تغییر نیازها و روندهای دیزاین تطابق پیدا می&zwnj;کنند. این رویکرد با افزودن به عمر مفید مبلمان و کاهش نیاز به تعویض&zwnj;های مکرر، به قابلیت خرید اقتصادی مبلمان کمک می&zwnj;کند.

<h3> 
نتیجه&zwnj;گیری</h3>

 
رابطه پیچیده میان صنعت مبلمان و قابلیت خرید اقتصادی به&zwnj;واسطه تعامل پویایی از رفتار مصرف&zwnj;کننده، روندهای بازار، پیشرفت&zwnj;های فناوری، دینامیک&zwnj;های زنجیره تأمین، تفاوت&zwnj;های اجتماعی-اقتصادی و نوآوری در دیزاین شکل می&zwnj;گیرد. درحالی&zwnj;که که صنعت در حال تکامل است، اما همچنان بر محیط&zwnj; فیزیکی که در آن سکونت داریم و ملاحظات اقتصادی&zwnj;ای که انتخاب&zwnj;هایمان را تحت تأثیر قرار می&zwnj;دهند، مؤثر است. توانایی صنعت مبلمان در تطابق با شرایط اقتصادی و تقاضای مصرف&zwnj;کنندگان تعریف کننده نقش آن در شکل&zwnj;گیری توسعه قابلیت خرید در آینده خواهد بود.

&nbsp;

&nbsp;

بررسی رابطه پیچیده میان صنعت مبلمان و قابلیت خرید اقتصادی

صنعت مبلمان و توان اقتصادی جامعه

&nbsp;

&nbsp;

در مسیر پر پیچ&zwnj;وخم پیشرفت بشر، دو عنصر به ظاهر متفاوت خود را در تار و پود جامعه بافته&zwnj;اند: دموکراسی و فضای زیست. درحالی&zwnj;که این دو مفهوم ممکن است جدا به نظر برسند، اما تعمق بیشتر در این موضوع از ارتباط پیچیده&zwnj;ای حکایت دارد که ارزش&zwnj;های اجتماعی، تکامل فرهنگی و مطالبه برابری بدون توجه به این ارتباط تحقق&zwnj;ناپذیر است. در حقیقت دموکراسی به&zwnj;واسطه فضای زیست انسان&zwnj;ها مادیت می&zwnj;یابد؛ خانه&zwnj;ای که در آن زندگی می&zwnj;کنیم، فضای شهری که در آن ساکن هستیم و هوایی که در آن نفس می&zwnj;کشیم. مبلمان نیز به&zwnj;عنوان اصلی&zwnj;ترین عنصر فضای زیست&zwnj;مان هم مشابهت&zwnj;هایی با مفهوم دموکراسی دارد و هم می&zwnj;تواند در تحقق آن مؤثر باشد. دسترسی به مبلمانی باکیفیت، زیبا و متناسب با ارزش&zwnj;های مدرن می&zwnj;توان به&zwnj;عنوان یکی از حقوق اساسی شهروندان محسوب شود. شاید این دسترس&zwnj;پذیری امری آسان به نظر برسد اما توجیه&zwnj;پذیری اقتصادی کسب&zwnj;وکارهای فعال در صنعت مبلمان به&zwnj;نحوی&zwnj;که مبلمان باکیفیت را برای عموم جامعه دسترس&zwnj;پذیر کند امری بسیار دشوار است.

&nbsp;

<h3>دموکراسی؛ چراغ راه اراده جمعی</h3>

 
دموکراسی که از دو واژه یونانی &laquo;دموس&raquo; (به معنای &laquo;مردم&raquo;) و &laquo;کراتوس&raquo; (به معنای &laquo;قدرت&raquo; یا &laquo;حکومت&raquo;) گرفته شده است، یک سیستم حکومتی است که قدرت را به دست مردم می&zwnj;سپارد. این قانون برابری، مشارکت و نمایندگی را به عنوان اصول اساسی خود معرفی می&zwnj;کند و هدف آن تضمین این است که هر شهروندی در شکل&zwnj;دهی مسیر جامعه خود رای و سهمی دارد.

ریشه دموکراسی را می توان در یونان باستان جستجو کرد، جایی که دموکراسی در دولت شهرهایی مانند آتن متبلور شد. درحالی&zwnj;که مکانیسم&zwnj;های حکومت در طول قرن&zwnj;ها تکامل یافته است، جوهر دموکراسی ریشه در این ایده دارد که هیچ فرد یا گروهی نباید از اختیارات کنترل نشده برخوردار باشد و تصمیماتی که بر جامعه تأثیر می&zwnj;گذارد باید به&zwnj;طور جمعی اتخاذ شود.

&nbsp;

<h3>مبلمان؛ فراتر از کارکرد</h3>

 
از سوی دیگر، مبلمان اغلب به عنوان شیء سودمند در نظر گرفته می&zwnj;شود که برای اهداف خاصی در زندگی ما دیزاین شده&zwnj; است. از صندلی و میز گرفته تا مبل و تخت، این تجهیزات نقش حیاتی در راحتی و زیست ما دارند. با این حال، در لایه&zwnj;های عمیق&zwnj;تر، مبلمان همچنین دارای قدرت شکل دادن به محیط ما، تأثیرگذاری بر تعاملات ما و بازتاب ارزش&zwnj;های فرهنگی ماست.

تکامل دیزاین مبلمان در تاریخ اجتماعی را در نظر بگیرید: از سبک&zwnj;های آراسته و مجلل گذشته که موقعیت اجتماعی را به نمایش می&zwnj;گذاشت تا دیزاین&zwnj;های مینیمالیستی مدرن که بر خطوط صاف و کارکرد تأکید دارند. تکامل دیزاین مبلمان آیینه&zwnj;ای است برای تغییر ارزش&zwnj;های اجتماعی، از نمایش ثروت و سلسله مراتب تا تأکید بر در دسترس بودن، راحتی و فراگیری.

&nbsp;

<h3>همگرایی: دموکراسی در دیزاین</h3>

 
در نگاه اول، ارتباط بین دموکراسی و مبلمان ممکن است ضعیف به نظر برسد، اما بررسی عمیق&zwnj;تر ویژگی&zwnj;های مشترک را نشان می&zwnj;دهد. هم دموکراسی و هم دیزاین مبلمان از پارادایم&zwnj;های نخبه&zwnj;گرایانه به حوزه&zwnj;های زیست ما وارد شده&zwnj;اند که منعکس&zwnj;کننده یک تغییر اجتماعی گسترده&zwnj;تر به سمت برابری و مشارکت است.

فراگیر بودن و دسترس&zwnj;پذیری: درست همانطور که دموکراسی تلاش می&zwnj;کند تا اطمینان حاصل کند که هر صدایی شنیده می&zwnj;شود، دیزاین مبلمان مدرن نیز با هدف پاسخگویی به طیف متنوعی از افراد متحول شده است. اصول دیزاین فراگیر، دسترسی را با توجه به نیازهای افراد دارای معلولیت، تیپ&zwnj;های بدنی مختلف و سنین مختلف اولویت&zwnj;بندی می&zwnj;کند. این دموکراسی&zwnj;سازی دیزاین نشان&zwnj;دهنده تعهد به ایجاد فضاهایی مناسب برای همه است، دقیقاً مانند قصد دموکراسی برای نمایندگی همه اعضای جامعه. 
نمایندگی و بیان: دموکراسی فقط انتخاب رهبران نیست بلکه در مورد بیان ایده&zwnj;ها، ارزش&zwnj;ها، و دغدغه&zwnj;هاست. به همین ترتیب، مبلمان می&zwnj;تواند وسیله&zwnj;ای برای ابراز خود و بازنمایی فرهنگی باشد. مبلمانی که از تأثیرات فرهنگی مختلف می&zwnj;آید یا توسط صنعتگران محلی ساخته شده است، طیف وسیع&zwnj;تری از دیدگاه&zwnj;ها را منعکس می&zwnj;کند. این منعکس&zwnj;کننده اصلی دموکراتیک است که تضمین می&zwnj;کند طیف وسیعی از ایده&zwnj;ها به رسمیت شناخته شده و نمایندگی شوند. 
انعطاف&zwnj;پذیری و مشارکت: سیستم های دموکراتیک امکان انعطاف و ترکیب ایده&zwnj;های جدید را در طول زمان فراهم می&zwnj;کنند. دیزاین مبلمان نیز انعطاف&zwnj;پذیری را درونی کرده است؛ به&zwnj;واسطه قطعات مدولار و قابل تنظیم که به کاربران امکان می&zwnj;دهد در شکل دادن به فضاهای زندگی خود مشارکت کنند. این توانمندسازی با روحیه دموکراتیک تشویق به مشارکت شهروندان در شکل&zwnj;دهی مسیر حکمرانی همساز است. 
ایجاد تعادل در شکل و کارکرد: دموکراسی به دنبال ایجاد توازن بین منافع افراد با منافع بیشتر جامعه است. به طور مشابه، دیزاین مبلمان تعادل ظریف بین زیبایی&zwnj;شناسی و عملکرد را هدایت می&zwnj;کند. آمیختگی این دو مبلمانی را ایجاد می&zwnj;کند که نه تنها از نظر بصری دلپذیر است، بلکه در خدمت هدفی عملی است - موازی با همزیستی هماهنگ حقوق فردی و رفاه اجتماعی.

<h3> 
پرورش فضاهای دموکراتیک از طریق مبلمان</h3>

 
با تکامل جوامع، ارتباط بین دموکراسی و مبلمان مهم&zwnj;تر می&zwnj;شود. فضاهایی که با اصول دموکراسی تجهیز شده&zwnj;اند می&zwnj;توانند حس اجتماع، همکاری و تعلق را القا کنند. این فضاها می&zwnj;توانند به عنوان کیهان&zwnj;های کوچک ایده&zwnj;آل دموکراتیک عمل کنند؛ جایی که افراد گرد هم می&zwnj;آیند، در گفتگو شرکت می&zwnj;کنند و به طور جمعی محیط خود را شکل می&zwnj;دهند.

میدان شهر را با چیدمان صندلی&zwnj;های مدولار که با رویدادهای مختلف چیدمانش عوض می&zwnj;شود را تصور کنید - مکانی که شهروندان می&zwnj;توانند به طور یکسان برای بحث، جشن&zwnj;ها و اعتراضات گرد هم آیند. دیزاین خود مبلمان در این فضا، مشارکت، &nbsp;فضای برابری و گفتگوی آزاد را تقویت می&zwnj;کند.

&nbsp;

<h3>چالش&zwnj;های پیشِ&zwnj;رو</h3>

 
اگرچه شباهت&zwnj;های بین دموکراسی و دیزاین مبلمان جالب&zwnj;توجه است، اما چالش&zwnj;ها در هر دو جبهه وجود دارد. در قلمرو دموکراسی، نگرانی در مورد سرکوب رأی&zwnj;دهندگان، اطلاعات نادرست، و نفوذ پول تهدیدی برای اصول اصلی نمایندگی و مشارکت است. به طور مشابه، در دنیای دیزاین مبلمان، مسائلی مانند شیوه&zwnj;های تولید ناپایدار، دیزاین انعطاف&zwnj;ناپذیر، تولید مبلمان لوکس و رواج مبلمان یکبار مصرف، سؤالاتی را در مورد یکپارچگی این اصول ایجاد می&zwnj;کند.

&nbsp;

<h3>ایجاد آینده&zwnj;ای دموکراتیک</h3>

 
در دنیایی که دموکراسی و دیزاین محیط پیرامون&zwnj;مان، باهم تلاقی می&zwnj;کنند، صحنه برای آینده&zwnj;ای فراگیرتر و عادلانه&zwnj;تر آماده می&zwnj;شود. درست همانطور که دموکراسی به طور مداوم در تلاش است تا به وعده خود مبنی بر برابری و تصمیم&zwnj;گیری جمعی عمل کند، دیزاین مبلمان می&zwnj;تواند نقشی مهم در شکل دادن به محیط&zwnj;هایی داشته باشد که این آرمان&zwnj;های دموکراتیک را تجسم می&zwnj;بخشد.

سفر به سوی یک جامعه برابری&zwnj;طلب ادامه دارد، و همانطور که ما در این مسیر حرکت می&zwnj;کنیم، شناخت قدرت عناصر به ظاهر معمولی - مانند مبلمان - برای بازتاب و تقویت ارزش&zwnj;های ما ضروری است. با همسو کردن اصول دموکراسی با دیزاین محیط اطراف خود، می&zwnj;توانیم فضاهایی ایجاد کنیم که واقعاً روح برابری، مشارکت و پیشرفت را در خود جای دهد.

&nbsp;

&nbsp;

پرونده‌ی «دیزاین و دموکراسی»

دیزاین دموکراتیک؛ مادیت‌بخشی به برابری

&nbsp;

&nbsp;

<h3>دیزاین و خلق جهانی بهتر</h3>

 
امروز ما در جهانی زیست می&zwnj;کنیم که با مسائل عدیده&zwnj;ای همراه است. زندگی ما به&zwnj;واسطه تفکر ابزاری علم و بر اساس نیازهای صنایع هدایت و کنترل می&zwnj;شود. مسیر توسعه به سمت سود و رشد بیشتر به&zwnj;معنی استفاده بیشتر از منابع زمین است که نتیجه آن انباشت بیشتر پسماند و آلودگی صنعتی در دریاها، جنگل&zwnj;ها و اتمسفر زمین است.

زمین نامحدود نیست و تا به امروز قابلیت&zwnj;های محدود منابع طبیعی بیش&zwnj;ازحد مصرف شده است. گرمایش زمین، آلودگی هوا و مواد غذایی ناسالم گواهی بر آن است. اما این وضعیت چگونه تغییر می&zwnj;کند؟ تغییر از این منظر بسیار ضروری است که زمین مجدداً به تعادل بازگردد تا زندگی مردم نیز متعادل&zwnj;تر شود. این مأموریتی عظیم است و نیازمند بازنگری در دانش و روش زیست ماست.

این طرح مسأله امری جدید نیست. برخی برای تغییر این روند بر رویکردهای فناورانه یا سیاست&zwnj;گذارانه تأکید کرده&zwnj;اند. این رویکردها بسیار ضروری است اما سویه انسانی کمتری دارد. اینکه هر فعالیتی که انجام می&zwnj;شود بر مردم، شیوه زندگی و کیفیت آن تأثیر دارد. این تغییرات نیازمند حمایت مردم جهان است و بدون این حمایت تغییرات سیاست&zwnj;ها و تحقق راه&zwnj;حل&zwnj;های فناورانه ناممکن است. برای تغییرا در شیوه زندگی ما نیازمند تغییر در رفتار انسان نسبت به زمین هستیم که مهم&zwnj;ترین عامل در آسیب&zwnj;های اکولوژیکی است.

در اینجا قصد این نیست که به موضوعاتی نظیر بی&zwnj;عدالتی و نابرابری در روابط انسانی یا شیوه حاکمیت&zwnj;ها و نسبت آن&zwnj;ها با تضعیف توان جمعی پرداخته شود یا به موضوعات جامعه&zwnj;شناختی هدایت و کنترل رفتار انسان توسط فناوری&zwnj;ها به نفع اقلیت.

همه این&zwnj;ها بسیار اهمیت دارد اما آنچه که ارتباط میان دیزاین و خلق جهانی دیگر را ممکن می&zwnj;کند پرداختن به مردم و رفتار انسانی است. دیزاینرها در تقسیم کار اجتماعی به&zwnj;عنوان میانجی&zwnj;هایی میان فناوری&zwnj;ها، سیاست&zwnj;ها و مردم عمل می&zwnj;کنند. دیزاین دیسیپلینی است که مردم را فهم می&zwnj;کند و توجه&zwnj;اش روی نیازها و ادراک آن&zwnj;هاست.

در وضعیت کنونی این تمرکز می&zwnj;بایست به تمام چیزهایی گسترش یابد که انسانیت را احاطه کرده است؛ تمام جوانب زندگی، اکوسیستم&zwnj;های جهانی و سیستم&zwnj;های پیچیده&zwnj;ای که ما در آن زندگی می&zwnj;کنیم. به این منظور در حوزه دیزاین نیازمند چرخشی هستی&zwnj;شناسانه از انسان&zwnj;محوری به انسانیت&zwnj;محوری هستیم. اما پیش از این باید روشن کنیم که منظورمان از انسان&zwnj;محوری و انسانیت&zwnj;محوری چیست. به این منظور می&zwnj;بایست به جای تمرکز بر کلمات، این مفاهیم را در بستر تاریخی&zwnj;شان دنبال کنیم.

&nbsp;

<h3>انسان&zwnj;محوری (Human centered)</h3>

 
اصطلاح انسان&zwnj;محوری در اواخر دهه ۱۹۸۰ در ادبیات دیزاین وارد شد و در آن زمان تمرکز در درجه اول بر روی افرادی بود که برای&zwnj;شان طراحی می&zwnj;کنند. این مفهوم معانی بسیار غنی داشت و امروزه گفتمان غالبِ دیزاین است که پس از گذشت چهار دهه نیازمند تغییر است. در ابتدا دیزاین ابزاری برای صنعت و کمک به توسعه تولید انبوه محصولاتی بود که جذاب، کارکردی و مقرون&zwnj;به&zwnj;صرفه باشند. نامگذاری روش&zwnj;های &laquo;انسان&zwnj;محور&raquo; توجه را از کارآیی تولید به افراد بازگرداند. استفاده از تراشه&zwnj;های کامپیوتری در داخل محصولات آن&zwnj;ها را بیشتر و بیشتر پیچیده کرد و قابلیت استفاده آن&zwnj;ها را کاهش داد. چرا که برنامه&zwnj;نویسان تراشه&zwnj;های کامپیوتری ویژگی&zwnj;ها و ساختارهای کنترلی را به محصولات اضافه کردند که برای کاربران بسیار خاص و در نتیجه گیج&zwnj;کننده بود. اینجا بود که نیاز به &laquo;دیزاین انسان&zwnj;محور&raquo; به&zwnj;وجود آمد. این شیوه دیزاین بر سادگی در استفاده و توانایی افراد برای درک محصول تأکید دارد و تا زمانی&zwnj;که محصولات تولید انبوه می&zwnj;شوند این رویکرد، غالب خواهد بود. این متد دیزاین تا آنجا عمومیت یافت که آن را با سه حرف اول آن نام می&zwnj;بردند: HCD (Human-Centered Design)

&nbsp;

<h3>انسانیت&zwnj;محوری (Humanity centered)</h3>

 
امروزه از دیزاینر خواسته می&zwnj;شود تا دیزاین&zwnj;هایی فراتر از طرح&zwnj;های خاص برای بازار مصرف انبوه انجام دهند. اصطلاح &laquo;انسان&zwnj;محوری&raquo; برای پرداختن به بسیاری از چالش&zwnj;ها و ضرورت حساسیت بیشتر نسبت به تبعیض&zwnj;ها و تعصبات اقشار اجتماعی، بسیار کم&zwnj;مایه است. در عوض اصطلاح &laquo;انسانیت&zwnj;محوری&raquo; بر دیزاینی تأکید می&zwnj;کند که نظام اجتماعی-تکنیکی که مردم در آن زندگی می&zwnj;کنند را در نظر می&zwnj;گیرد.

دیزاین می&zwnj;بایست نسبت به اثرات زیست&zwnj;محیطی تولید، استفاده و پسماند محصولات فیزیکی حساس باشد. برای تمام محصولات، چه فیزیکی و چه غیرفیزیکی، دیزاین می&zwnj;بایست به اثرات خود بر عدالت، برابری و فرهنگ بپردازد. اصطلاح &laquo;انسانیت&zwnj;محوری&raquo; بر حقوق انسانی همه تأکید می&zwnj;کند و به تمام اکوسیستم که شامل تمامی موجودات و خود کره زمین است ارجاع می&zwnj;دهد.

این اصطلاح اولین&zwnj;بار در مقالاتی در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ استفاده شد که استدلال می&zwnj;کردند در دیزاین انسانیت&zwnj;محور &laquo;طرح&zwnj;ها بر این مورد قضاوت قرار می&zwnj;گیرند که چه پیشرفت منسجمی را در زیست جمعی انسان ایجاد کرده یا خواهند کرد&raquo;.

در حقیقت دیزاینرها می&zwnj;بایست کماکان به اصول دیزاین انسان&zwnj;محور توجه کنند اما درون چشم&zwnj;انداز وسیع&zwnj;تری از کلیت هستی: همه وجوه زندگی، کیفیت زمین، آب و هوا، انقراض گونه&zwnj;ها و تغییرات اقلیمی. انسان جزئی از سیستمی یکپارچه به نام زیست&zwnj;کره است که تغییرات در یک بخش آن بر دیگر بخش&zwnj;ها تأثیر می&zwnj;گذارد.

&nbsp;

<h3>چهار اصل دیزاین انسان&zwnj;محور</h3>

 
دیزاین انسان&zwnj;محور چهار اصل اساسی دارد و همانطور که گفته شد می&zwnj;بایست بخشی از دیزاین انسانیت&zwnj;محور باشد. این چهار اصل بدین شرح است:

۱- مسائلِ ریشه&zwnj;ای و عمقی حل شود نه موضوعات سطحی (که اغلب سمپتوم است نه علت)؛

۲- به افراد تمرکز شود؛

۳- اتخاذ رویکرد سیستمی و توجه به اینکه بیشتر عارضه&zwnj;ها منتج از وابستگی&zwnj;های متقابل بخش&zwnj;های مختلف است؛

۴- آزمایش و اصلاح مستمر دیزاین&zwnj;های نهایی به&zwnj;منظور اطمینان از اینکه دغدغه&zwnj;های افرادی که آن دیزاین برای آن&zwnj;هاست در نظر گرفته شده است.

این اصول بسیار اهمیت دارد اما مسائلی نظیر پایداری، نابرابری و تبعیض را نادیده می&zwnj;گیرد. همچنین در این رویکرد اغلب تأکید بر مسائل کوتاه&zwnj;مدت است نه تأثیرات بلندمدت. به&zwnj;عبارت&zwnj;دیگر در این رویکرد ما مواردی که در گذشته انجام داده&zwnj;ایم را توصیف می&zwnj;کنیم نه مواردی که با آن&zwnj;ها در اکنون دست&zwnj;وپنجه نرم می&zwnj;کنیم یا مسائلی که در آینده با آن&zwnj;ها روبرو خواهیم شد.

دیزاین انسانیت&zwnj;محور چارچوب اصلی این چهار اصل را قبول دارد اما آن&zwnj;ها را به عرصه&zwnj;هایی فراتر گسترش می&zwnj;دهد که تمام اجزای زندگی (نه فقط افراد) را پوشش می&zwnj;دهد و به تأثیرات بلندمدت در آینده توجه دارد. برای چرخش از دیزاین انسان&zwnj;محور به انسانیت&zwnj;محور می&zwnj;بایست یک اصل به این چهار اصل اضافه شود و اصل ۲، ۳ و ۴ موضوعات گسترده&zwnj;تری را صورت&zwnj;بندی کند.

&nbsp;

<h3>پنج اصل دیزاین انسانیت&zwnj;محور</h3>

 
۱- مسائلِ ریشه&zwnj;ای و عمقی حل شود نه موضوعات سطحی (که اغلب سمپتوم است نه علت)؛

۲- بر همه اکوسیستم انسانی، همه وجوه زندگی و محیط فیزیکی تمرکز شود؛

۳- نگاهی بلندمدت و سیستمی اتحاذ شود و این موضوع در نظر گرفته شود که بیشتر عارضه&zwnj;های منتج از وابستگی&zwnj;های متقابل بخش&zwnj;های مختلف و بسیاری از اثرات مخرب بر جامعه و اکوسیستم سال&zwnj;ها و حتی دهه&zwnj;ها بعد عیان می&zwnj;شوند؛

۴- آزمایش و اصلاح مستمر دیزاین&zwnj;های نهایی به&zwnj;منظور اطمینان از اینکه دغدغه&zwnj;های افراد و اکوسیستمی که آن دیزاین برای آن&zwnj;هاست در نظر گرفته شده است.

۵- دیزاین با جوامع محلی و تا جایی که ممکن است با حمایت آن&zwnj;ها انجام شود. دیزاینرهای حرفه&zwnj;ای می&zwnj;بایست به&zwnj;عنوان تسهیل&zwnj;گر و میانجی باشند که اعضای یک جامعه محلی را کمک می&zwnj;کنند تا به مسائل خود بپردازند.

&nbsp;

&nbsp;

چرخش از انسان‌محوری به انسانیت‌محوری

دیزاین برای جهانی بهتر

رابطه عملکرد، فرم و احساس

دیزاین محصول برای تجربه انسانی

&nbsp;

&nbsp;

&nbsp;در دوره&zwnj;های ابتدایی معماری مدرن غربی که برخاسته از خواست شکل&zwnj;دهی به یک دولت-ملت بود موضوع تندرستی و سلامت کمتر در کانون نظریه&zwnj;پردازی&zwnj;های معماری قرار می&zwnj;گرفت؛ چرا که بیشتر تمرکز آن تلاش برای ساخت جامعه&zwnj;ای بود که هویت فرد به جامعه گره خورده است. اما در آنسوی جهان (جهان شرق) معماری به&zwnj;شدت مبتنی بر سلامت و تندرستی فردی بود. &nbsp;

با بحرانی&zwnj;شدن عارضه&zwnj;های روانی و جسمی رفته&zwnj;رفته مسأله سلامت و تندرستی به یکی از موضوعات کانونی سنت مدرنیسم بدل شد. در عصری که این موضوعات در درجه اول اهمیت قرار دارد، درک تأثیرگذاری محیط بر سلامت روحی و جسمی ما به یکی از ملاحظات ضروری برای دیزاینرها تبدیل شده است. در چند سال اخیر، در گفتگوی میان سلامت و دیزاین داخلی، یک مفهوم قدرتمند ظهور کرد با عنوان &laquo;عصب&zwnj;زیباشناسی&raquo; یا نورواستتیکس که بنیان آن رابطه میان مغز و درک هنری است. اما با نشر این مفهوم در دیگر حوزه&zwnj;ها مسیرهای جدیدی برای طراحان داخلی گشوده شد.

&nbsp;

<h3>عصب&zwnj;زیباشناسی در دیزاین داخلی سلامت&zwnj;محور</h3>

 
عصب&zwnj;زیباشناسی یا نورواستتیکس زمینه علمی جدیدی در حوزه پژوهش درباره ادراک زیبایی و خلق هنر است. این علم به ارتباط بین مغز انسان و سیستم&zwnj;های عصبی با ادراک زیبایی می&zwnj;پردازد. محققان و نظریه&zwnj;پردازان نورواستتیک ادراک زیبایی را با بنیانی بیولوژیکی صورت&zwnj;بندی می&zwnj;کنند.

عصب&zwnj;زیباشناسی در دیزاین فضا عواملی را مستند می&zwnj;کند که فضاهای فراگیر، ایمن و شادی&zwnj;بخش را ایجاد می&zwnj;کنند و سلامت را در محیط&zwnj;های مسکونی و تجاری افزایش می&zwnj;دهند. به این منظور به بررسی تأثیر رنگ، نور، بافت، صدا و به&zwnj;طور خلاصه به این می&zwnj;پردازد که چگونه شکل فضاها بر حس خوب ما اثر دارند.

این حوزه، زمینه مطالعات بسیار جدیدی است که به روندهای کلان سلامت تمرکز دارد. ادعای مهم آن&zwnj;ها این است که فضاها چیزی فرای عملکرد هستند و ما قادر به خلق فضاهایی هستیم که تأثیر عاطفی مثبتی بر انسان&zwnj;ها داشته باشند.

عوامل متعددی مطالعات عصب&zwnj;زیباشناسی را، به&zwnj;خصوص در وضعیت امروز، ضروری می&zwnj;کند. همه&zwnj;گیری ویروس کرونا، وابستگی بیش از حد به فضای مجازی، بحران اقلیمی و افزایش اضطراب عمومی به&zwnj;عنوان دلایلی برای تمرکز بر فضاهای طبیعی و زیبا هستند. همچنین یافته&zwnj;های جهانی نشانه&zwnj;های گسترده و مداوم پریشانی، افسردگی و اضطراب را در دنیای امروز نشان می&zwnj;دهد. علاوه بر این طبق آمارهای جهانی از هر هفت نفر یک نفر واگرای عصبی است. واگرای عصبی شامل طیفی از اختلالات وسواسی (OCD) تا اوتیسم، افسردگی،کمبود توجه بیش&zwnj;فعالانه (ADHD) و دیگر ناهنجاری&zwnj;های عصبی است.

امروز دیزاینرها می&zwnj;بایست علاوه بر دانش تکنولوژیک، خود را به علوم انسانی (و البته زیستی) نیز مجهز کنند. آن&zwnj;ها به&zwnj;واسطه این دانش می&zwnj;توانند معیارهای زیباشناسانه دیزاین&zwnj;محور را متحول کنند. همچنین، به این واسطه، دیزاینرهای داخلی این توانایی را کسب می&zwnj;کنند که این تحول در معیارها را به سمت ایجاد فضاهای سکونتی سالم و تندرست&zwnj;محور هدایت کنند.

در سال&zwnj;های اخیر، در دیزاین فضاهای سکونت، حوزه سلامت و تندرستی به یک عامل اساسی تبدیل شده است. چرا که پژوهشگران دریافته&zwnj;اند که زیبایی هنر، طبیعت و سایر محرک&zwnj;های عصب&zwnj;زیباشناسانه بر سلامت عاطفی و فیزیکی ما تأثیرگذارند. به&zwnj;عنوان مثال، در موضوع فراگیری و پذیرابودن فضا (مثلاً با در نظر گرفتن نیازهای واگرای عصبی)، مشخص شده است که فرم&zwnj;های منحنی، به جای زوایای تیز، می&zwnj;توانند آرامش&zwnj;بخش باشند.

&nbsp;

<h3>اصول کلیدی عصب&zwnj;زیباشناسی</h3>

 
پژوهش&zwnj;ها حاکی از آن است که زیبا&zwnj;شناسی صرفاً به سلیقه شخصی محدود نمی&zwnj;شود، بلکه عمیقاً با زیست و روانِ ما مرتبط است. اما برای استفاده از پتانسیل واقعی این مفهوم در دیزاین داخلی، باید اصول کلیدی آن را بشناسیم.

1. هماهنگی و تعادل: هماهنگی و تعادل در دیزاین، اصول اساسی در عصب&zwnj;زیباشناسی است. مغز ما به دنبال نظم و تعادل است. فضاهای دارای این هماهنگی می&zwnj;توانند اثر آرام&zwnj;بخشی داشته باشند، اضطراب را کاهش دهند و حس خوبی را تقویت کنند.

2. دیزاین بیوفیلیک: دیزاین بیوفیلیک ارتباط ذاتی انسان با طبیعت را بر اساس تاریخ تکاملی ما به رسمیت می&zwnj;شناسد. بر اساس این ایده، ادغام عناصر طبیعی در فضاهای داخلی، مانند گیاهان داخلی، نور طبیعی و آب، می&zwnj;تواند عملکرد شناختی، خلاقیت و شادی کلی را بهبود بخشد.

3. رنگ: رنگ&zwnj;ها احساسات را برمی&zwnj;انگیزند و آنها را به ابزاری قدرتمند برای دیزاین داخلی سلامت&zwnj;محور تبدیل می&zwnj;کنند. رنگ&zwnj;های مختلف می&zwnj;توانند احساسات و هیجانات مختلفی را تقویت کنند. به عنوان نمونه، رنگ&zwnj;های سرد مانند آبی و سبز باعث آرامش می&zwnj;شوند. با انتخاب دقیق رنگ&zwnj;ها و همچنین تأثیر نور مصنوعی داخلی در معماری سلامت&zwnj;محور، می&zwnj;توانید فضا و حال و هوای آن را شکل دهید.

۴. بافت و انتخاب مواد: بافت و مواد به کار رفته در فضای داخلی بسیار اهمیت دارند. مواد نرم می&zwnj;توانند احساس راحتی و امنیت را القاء کنند، درحالی&zwnj;که سطوح سخت می&zwnj;توانند حس پویایی ایجاد کنند.&nbsp;

&nbsp;

<h3>شواهد علمی برای عصب&zwnj;زیباشناسی</h3>

 
درحالی&zwnj;که اصول گفته&zwnj;شده ممکن است بصری به نظر برسند، اما اثربخشی آنها در تحقیقات علمی ثابت&zwnj;شده است. در اینجا، برخی از شواهدی لیست می&zwnj;شود که بر اهمیت علم عصب&zwnj;زیباشناسی در دیزاین داخلی تأکید می&zwnj;کند.

1. تأثیر پیچیدگی بصری

بر مبنای پژوهش&zwnj;ها، فضاهایی با سطح متوسط پیچیدگی بصری و با ترکیب متعادلی میان نظم و تنوع، از نظر زیبا&zwnj;شناختی دلپذیرتر هستند. چنین فضاهایی بدون اینکه مغز را تحت تأثیر قرار دهند منجر به افزایش آسایش و پاسخ&zwnj;های عاطفی مثبت می&zwnj;شود. بنابراین با کمک این اصل می&zwnj;توان معیارهای دیزاین را برای ایجاد محیط&zwnj;هایی سلامت&zwnj;محور تغییر داد. همچنین پژوهش&zwnj;ها نشان می&zwnj;دهند که اشکال ملهم از طبیعت نظیر فرم&zwnj;های فرکتال نیز همین ویژگی را دارند.

2. کاهش استرس از طریق طبیعت

تحقیقات گسترده&zwnj;ای رابطه مؤثر میان مواجهه با طبیعت و کاهش اضطراب را نشان می&zwnj;دهند. ترکیب عناصر بیوفیلیک در دیزاین داخلی، مانند مواد طبیعی و مناظر فضای سبز، با کاهش سطح استرس، بهبود عملکرد شناختی و بهبود خلق و خوی مرتبط است.

3. رنگ و عملکرد شناختی

تأثیر رنگ بر عملکرد شناختی به&zwnj;خوبی اثبات شده است. به عنوان مثال، رنگ سبز با تقویت تمرکز همراه است و آن را به یک انتخاب عالی برای فضاهای اداری تبدیل می&zwnj;کند. همچنین رنگ&zwnj;های گرم مانند قرمز و زرد می&zwnj;توانند خلاقیت و سطح انرژی را افزایش دهند. این یافته&zwnj;ها کاربرد عملی &laquo;روان&zwnj;شناسی رنگ&raquo; را در دیزاین فضای سکونت برجسته می&zwnj;کند.

۴. دیزاین حسی و آرام&zwnj;بخش

مفهوم دیزاین حسی به تعامل حواس ما نظیر لامسه، بینایی و بویایی با محیط می&zwnj;پردازد. با ایجاد تجارب چندحسی در فضاهای داخلی، می&zwnj;توانیم تجربه حضور در این فضا را برای استفاده&zwnj;کنندگان عمیق&zwnj;تر کنیم؛ به عنوان مثال، استفاده از ترکیب رایحه&zwnj;های دلپذیر و سطوح بافت&zwnj;دار.

&nbsp;

دیزاین حسی برای سلامت روحی و جسمی ساکنان ساختمان

 
برای خلق فضاهای داخلی که عمیقاً بر سلامت ذهن و بدن تأثیر می&zwnj;گذارد، دیزاین حسی به&zwnj;عنوان یک ابزار قدرتمند است. این رویکرد بر این موضوع تمرکز دارد که حواس ما - بینایی، لامسه، صدا، بویایی و چشایی - نقشی اساسی در شکل دادن به تجربه ما در یک فضا دارند.

با استفاده از دیزاین حسی، کیفیت عصب&zwnj;زیباشناسی فضای داخلی ارتقاء می&zwnj;یابد و تجربه منحصربه&zwnj;فردی برای افراد ایجاد می&zwnj;شود. این مسئله رویکردی فراتر از موضوع زیبایی است چرا که تلاش می&zwnj;کند تا تمام حواس را به&zwnj;گونه&zwnj;ای درگیر کند تا تجربه&zwnj;ای چندبعدی برای انسان ایجاد شود. به عنوان مثال، بافت مواد می&zwnj;تواند احساس راحتی و امنیت را برانگیزد، در حالی که صدای ملایم جریان آب می&zwnj;تواند باعث آرامش شود. ترکیب رایحه&zwnj;های دلپذیر، مانند عطر گل&zwnj;های تازه می&zwnj;تواند آرامش محیط را بیشتر کند.

چنانچه این رویکرد در جهت یکپارچگی فضا به کار گرفته شود می&zwnj;تواند به کاهش استرس، بهبود تمرکز و احساس کلی آرامش کمک کند. با توجه به جنبه&zwnj;های حسی یک فضا، می&zwnj;توان محیط&zwnj;هایی ایجاد کرد که نه تنها زیبا به نظر می&zwnj;رسند، بلکه سلامت و تندرستی را ارتقا می&zwnj;دهند و حس هماهنگی و تعادل را تقویت می&zwnj;کنند.

&nbsp;

<h3>استفاده از عصب&zwnj;زیباشناسی برای دیزاین داخلی متمرکز بر سلامتی</h3>

 
باتوجه به موارد ذکر شده می&zwnj;توان ادعا کرد که عصب&zwnj;زیباشناسی در دیزاین داخلی صرفاً یک رویکرد نیست بلکه مفهومی قدرتمند است که ریشه در علم و اصول سلامت و تندرستی دارد. دیزاینرهای داخلی به&zwnj;واسطه بهره&zwnj;گیری از این اصول می&zwnj;توانند فضاهایی فراتر از زیبایی&zwnj;های بصری متداول خلق کنند. با تمرکز بر تعادل&zwnj;بخشی، عناصر بیوفیلیک، رنگ و دیزاین حسی، فضای خلق&zwnj;شده می&zwnj;تواند تأثیر مثبتی بر سلامت روحی و جسمی افراد داشته باشد. اما از آنجا که ورود این مفهوم به دیزاین داخلی در مرحله اولیه است بنابراین با تجربه و انباشت دانش می&zwnj;توان پیکربندی آن را باتوجه به ویژگی&zwnj;های زیست&zwnj;بوم خودمان رفته&zwnj;رفته شکل داد.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه می&zwnj;توانید به مقاله &laquo;<a href="https://link.springer.com/article/10.1007/s10339-021-01043-4">عصب&zwnj;زیباشناختی فضاهای معماری</a>&raquo; رجوع کنید که در سال ۲۰۲۱ توسط استاد نورولوژی دانشگاه پنسیلوانیا، Anjan Chatterjee، نوشته و منتشر شده است.

&nbsp;

&nbsp;

یک زمینه علمی جدید در حوزه پژوهش درباره ادراک زیبایی و خلق هنر

عصب‌زیباشناسی؛  دانشی نوین در طراحی داخلی

&nbsp;

نوشته رابرت گرودین، ترجمه مریم پوراسماعیل، انتشارات مشکی

چاپ دوم، ۱۴۰۱، انتشارات مشکی، ۲۵۳ صفحه

&nbsp;

&laquo;<a href="https://rost.ir/IR/Accessory/32b940c3-2223-46ed-9603-03386cbb00fd/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8">دیزاین و حقیقت</a>&raquo; کتابی خواندنی اما پرابهام است. با این همه خواندن آن برای هر کسی که به دیزاین علاقمند است، به&zwnj;ویژه به بنیان&zwnj;های فلسفی و اخلاقی آن، توصیه می&zwnj;شود. رابرت گرودین به&zwnj;تفصیل تشریح می&zwnj;کند که دیزاین (محصول، معماری، شهری، منظر، سیستم&zwnj;های علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی)، زیربنای همه کارهایی است که ما انجام می&zwnj;دهیم. &laquo;دیزاین ناب&zwnj;ترین تمرین مهارت انسان است... هر دیزاین جدید یک مکاشفه است که حقیقت خاصی را در مورد رابطه ما با یکدیگر و طبیعت متبادر می&zwnj;کند&raquo;.

کتاب &laquo;دیزاین و حقیقت&raquo; از داستان دیزاین مراسم چای ژاپنی توسط سن&zwnj;نو&zwnj;ریکیو آغاز می&zwnj;شود. این مراسم از لحاظ تاریخی آکنده از سازوبرگ قدرت و زرق&zwnj;وبرق و مختص اشراف&zwnj;زادگان و نجبا بود. اما این استاد چای قرن شانزدهمی آن را به مراسمی سرشار از آئین سادگی، برابری و کمال تبدیل کرد. متأسفانه محبوبیت و نفوذ فزاینده سن&zwnj;نوریکیو باعث شد تا فرمانده جنگ، تویوتومی هیده&zwnj;یوشی، به او فرمان هاراکیری بدهد چرا که استاد به دلیل نوشیدن چای دیرتر به قرار ملاقات با او رسیده بود. این داستان از این موضوع حکایت دارد که اصرار گرودین بر توان دیزاین، حتی در زندگی روزمره قرن شانزدهمی هم به&zwnj;خوبی عیان و پذیرفته&zwnj;شده بود.

این کتاب به دو بخش تقسیم شده است: بخش اول-&laquo;ادای احترام به ریکیو: دیزاین، حقیقت و قدرت&raquo; و بخش دوم با عنوان &laquo;ادای احترام به واساری: دیزاین، دانش و انرژی&raquo;. در بخش اول به بررسی دیزاین و ارتباط آن با بازار می&zwnj;پردازد و ادعا می&zwnj;کند که دیزاین بازگوکننده حقیقت است به شرطی که در بازار و قدرت حل نشود. در بخش دوم مفهوم دیزاین را می&zwnj;گستراند و پای آن را به حوزه&zwnj;های سیاسی، اجتماعی و روانشناختی باز می&zwnj;کند: &laquo;هم خودآگاه و هم ناخودآگاه، که در آن جهان ذهنی خود را دیزاین می&zwnj;کنیم&raquo;. فصل&zwnj;های منفصلی هم وجود دارد با عناوین &laquo;دیزاین&zwnj;های تاریکی&raquo; و &laquo;سنگ گور جفرسون: دامنه&zwnj;های استعاری دیزاین&raquo; که به نظر می&zwnj;رسد بیشتر تقبیح و تقدیر از دو شخصیت در تاریخ بود: اولی مارتین هایدگر و دومی تامس جفرسون.

گرودین در این کتاب عمدتاً نوشتاری موعظه&zwnj;گونه دارد. اما از طرف دیگر نسبت به همه جا بودن دیزاین و استحاله شدن آن در همه زمینه&zwnj;ها، از هنر گرفته تا سیاست و پول، سرگردان است. او در جایی دیزاین را مهم&zwnj;ترین ابزار انسان برای رهایی&zwnj;بخشی معرفی می&zwnj;کند و در جایی دیگر اعتراف می&zwnj;کند که دیزاین نه&zwnj;تنها محدودیت&zwnj;هایی دارد بلکه ممکن است خود به وسیله&zwnj;ای برای سلطه تبدیل شود. گرودین معتقد است &laquo;دیزاین انرژی را شکل، سامان و مجرا می&zwnj;دهد و نیروهایی را تقویت می&zwnj;کند که در نبود دیزاین ممکن بود در بی&zwnj;سامانی به هدر بروند...دیزاین تحقق یافته، مدولی از دانش تجسم&zwnj;یافته است و بسیاری از این دانش به کلمات قابل ترجمه است&raquo;.

گرودین در فصل به فصل، خواننده را به یک غوغای فکری، کاوش و مقایسه جنبه&zwnj;های بسیار متفاوت دیزاین در طول قرن&zwnj;ها و فرهنگ&zwnj;ها دعوت می&zwnj;کند. در چند صفحه اندک، او سریعاً از مرگ سن&zwnj;نوریکیو به برتری دیزاین موتورسیکلت نورتون دومیناتور نسبت به سیتروئن ژیان، که در پاریس در سال ۱۹۶۰ با آن تصادف کرد، می&zwnj;جهد. او جگوار XKE (۱۹۶۱-۱۹۶۸) را به&zwnj;عنوان &laquo;جوهر&raquo; انرژی دیزاین و فورد ادسل (۱۹۶۰-۱۹۵۸) را به&zwnj;دلیل &laquo;اوردیزاین برای جذابیت در بازار انبوه&raquo; به عنوان نقطه مقابل آن تشریح می&zwnj;کند.

بحث رابطه فرم و عملکرد از طریق مقایسه مبلمان چارلز ایمز و یک جام کریستالی اتوره سوتساس توضیح داده شده است. گرودین می&zwnj;گوید: &laquo;این&zwnj;گونه تغییرات به این دلیل رخ می&zwnj;دهد که دیزاین میانجی خلاقیت و اقتصاد است. میدان انرژی ایجاد شده توسط یک دیزاین معین در میدان انرژی بزرگتر یعنی بازار واقع شده است&raquo;. در نهایت، به گفته گرودین، طراحی مظهر یک سرشت اخلاقی یا یک &laquo;شعر&raquo; یا یک &laquo;تن&zwnj;فروش&raquo; است چرا که در میدان انرژی بازار واقع شده است.

به نظر می&zwnj;رسد، در هزارتوی دیزاین، هیچ کسی ناشناخته باقی نمانده است. در میان ده&zwnj;ها نفری که در بالا به آنها اشاره شد، می&zwnj;توان به چرچیل، مینورو یاماساکی، هایدگر، مارکوس اورلیوس، فرانسیس بیکن، سیمون ویل، ویترویوس، ماکیاولی، شکسپیر، سوفونیسبا آنگویسولا، کاستیلیونه، سقراط، بوکاچیو، باهاوس، توکویل و سیسرو حتی لو دابز و هیتلر &nbsp;اشاره کرد. اوباما، جورج بوش و تدی روزولت هر کدام جایگاهی دارند. حتی بیسبال به عنوان یک دیزاین اجتماعی در زمان صورت&zwnj;بندی می&zwnj;شود.

تا اواسط کتاب همه چیز منطقی به نظر می&zwnj;رسد. اما در میانه&zwnj;ی قسمت دوم، گرودین راه خود را گم می&zwnj;کند. او تجربیات ناخوشایند شخصی خود در مشاوره شرکت&zwnj;ها درباره چگونگی بهبود ساختارهای مدیریتی را بازگو می&zwnj;کند. اینکه یک مدیرعامل، بیانیه پیشنهادی گرودین را رد کرده است، به این دلیل که او فعالیت شرکت را با بیانیه&zwnj;ای اخلاقی تعریف می&zwnj;کند، شاید خواندنی باشد، اما روایت بزرگترِ نویسنده خسته&zwnj;کننده و ظاهراً خودخواهانه می&zwnj;شود. تصور او مبنی بر اینکه آشپزی شکلی از دیزاین است و می&zwnj;تواند &laquo;مهارتی رهایی&zwnj;بخش&raquo; باشد، قابل پذیرش است، اما آیا واقعاً باید بدانیم که راه رفتن سگ او چگونه به &quot;دیزاین زمان&quot; او کمک می&zwnj;کند؟ در نهایت، کتاب در پنجاه صفحه آخر متوقف می&zwnj;شود. از جایی که مفصل تشریح می&zwnj;کند که چگونه برنامه روزانه&zwnj;اش شامل طیفی از سطوح فکری از شکسپیر تا لابرادور رتریور و طیفی از چالش&zwnj;های دیزاین از برنامه درسی تا ساندویچ بوقلمون دودی است&raquo;.

در سال ۱۵۲۵ فردریکو گونزاگا، حاکم مانتوآ، هنرمند جولیو رومانو را برای ساخت و تزئین کاخ خود دعوت کرد. گرودین این را با فرآیند طراحی مرکز تجارت جهانی مقایسه می&zwnj;کند. نکته این است که گونزاگا به رومانو اجازه داد تا آنچه را که برای آن زمین مناسب است طراحی کند، در حالی که دیزاین اولیه و ساده&zwnj;تر مینورو یاماساکی برای منهتن جنوبی توسط نهاد بسیار بزرگ&zwnj;تر اداره بندر، و در نهایت بسیار کمتر امن&zwnj;تر، رد شد. مابقی شرح ماوقع است. گویا، اینجاست که خواننده با رویکرد و دانش دیزاین گرودین تهییج می&zwnj;شود. به&zwnj;این&zwnj;ترتیب گرودین خوانندگان را برمی&zwnj;انگیزد تا به این فکر کنند که طراحی واقعاً چگونه زندگی ما را اداره می&zwnj;کند.

&nbsp;

&nbsp;

پرونده‌ی «معرفی کتاب»

کتاب «دیزاین و حقیقت»

&nbsp;

&nbsp;

هرچه جهان بر تأثیر زیست&zwnj;محیطیِ محصولات صنعتی آگاه&zwnj;تر می&zwnj;شود، مصرف&zwnj;کنندگان بیشتر و بیشتر به&zwnj;دنبال محصولات دوستدار محیط&zwnj;زیست هستند و از آن استقبال می&zwnj;کنند. صنعت مبلمان نیز از این قاعده مستثنا نیست. در بسیاری از کشورهای پیشرو در صنعت مبلمان، برنامه&zwnj;ریزی چرخه طراحی، تولید و عرضه مطابق با اصول توسعه پایدار یکی از دغدغه&zwnj;های اصلی طراحان و صنعت&zwnj;گران است. چرا که این چرخه موجب کاهش دورریز و پسماند صنعتی، مصرف بهینه مواد اولیه و در نهایت حفاظت از محیط&zwnj;زیست و سیاره ما می&zwnj;شود.

&nbsp;

<h3>چگونه مبلمان می&zwnj;تواند تفاوتی پایدار خلق کند؟</h3>

 
الف- اهمیت ایده&zwnj;پردازی و دیزاین: رویکرد پایداری از مراحل اولیه خلق یک محصول شروع می&zwnj;شود، یعنی در فرآیند دیزاین. دیزاینی ساده که از مواد اولیه کمتر اما بادوام&zwnj;تر و تجزیه&zwnj;پذیر استفاده کند و به انرژی کمتری برای تولید نیاز دارد، می&zwnj;تواند بنیان&zwnj;های یک محصول پایدار را پایه&zwnj;ریزی کند. بنابراین دیزاین با رویکرد توسعه پایدار نیازمند همنشینی دانش&zwnj;های دیزاین، متالوژی و صنایع است تا در کنار یکدیگر پایدارترین طرح&zwnj;ها را بیافرینند.

ب- مواد اولیه پایدار: مواد اولیه بسیار موضوعی حیاتی است. اگرچه هیچ ماده&zwnj;ای بهترین نیست، اما برخی مواد پایدار و برخی دیگر ناپایدار است. استفاده از مواد خام ارگانیکی که دسترس&zwnj;پذیر و قابل بازیافت است و به&zwnj;راحتی برای ساخت وسایل دیگری قابلیت استفاده مجدد دارد، بهترین گزینه برای مواد خام یک مبلمان است. همچنین به&zwnj;صرفه&zwnj;بودن و قابل تعمیر بودن این مواد بسیار بر پایداری آن تأثیرگذار است.

به&zwnj;عنوان نمونه، چوب ماده&zwnj;ای است که بیش از صد سال سازندگان مبلمان کیفیت آن را تأیید کرده&zwnj;اند. در بسیاری از کشورها نظیر حوزه اسکاندیناوی چوب انتخاب طبیعی استادکاران بوده است چرا که دسترس&zwnj;پذیرترین ماده خام و در عین حال برگشت&zwnj;پذیرترین به طبیعت است. همچنین محصولاتی که از این ماده تولید می&zwnj;شوند کمترین دورریز را دارند و در صورت وجود دورریز ۱۰۰ درصد آن تجزیه&zwnj;پذیر است.

لازم به ذکر است، چنانچه در سیاست&zwnj;های کلان زیست&zwnj;محیطی جایگزینیِ درخت&zwnj;های بریده&zwnj;شده لحاظ نشده باشد، استفاده بی&zwnj;رویه از چوب آسیب&zwnj;های جدی زیست&zwnj;محیطی به بار می&zwnj;آورد. اما در هر صورت چوب را می&zwnj;توان از پایدارترین مواد خام برای تولید مبلمان به حساب آورد.

ج- پارچه رومبلی: منسوجات و پارچه&zwnj;های دوست&zwnj;دار محیط&zwnj;زیست به بخش مهمی از صنعت مبلمان تبدیل شده&zwnj;اند. از پشم به&zwnj;عنوان ماده&zwnj;ای که سال&zwnj;ها در این صنعت به کار گرفته شده است تا دیگر منسوجات خلاقانه&zwnj;ای که امروز در صنایع نوآور تولید می&zwnj;شوند. به عنوان نمونه در بسیاری از کشورها از بطری&zwnj;های پلاستیکی بازیافتی نخ مخصوصی تولید می&zwnj;کنند که در صنعت مبلمان نیز استفاده می&zwnj;شود. جمع&zwnj;آوری پسماندهای معمولی که اغلب در زباله&zwnj;ها دفن می&zwnj;شود و استفاده مجدد آن&zwnj;ها برای مواد خام قابل&zwnj;استفاده گامی بزرگ به سوی آینده&zwnj;ای پایدار است.

د- پرهیز از مواد سمی: در تولید مبلمان اغلب از مواد شیمیایی مضر استفاده می&zwnj;شود؛ پوشش&zwnj;ها، چسب&zwnj;ها و دیگر مواد مورد استفاده در مبلمان، حتی پس از استفاده، از خود گاز ساطع می&zwnj;کنند. به این فرآیند، گاززُدایی می&zwnj;گویند که برای انسان و محیط&zwnj;زیست خطرناک است. برای تولید مبلمان پایدار می&zwnj;بایست تمامی مواد مورد استفاده، عاری از فرمالدئید و دیگر موادی باشند که اشتعال را به تأخیر می&zwnj;اندازند. ترکیبات آلی فرار (VOC)، فوم&zwnj;ها، چسب&zwnj;ها و رنگ&zwnj;های پایه آب یا طبیعی گزینه&zwnj;های مناسب&zwnj;تری به جای این مواد سمی هستند.

ه- بومی بودن مواد اولیه: ارزیابی هر بخش از زنجیره تأمین محصول به عنوان یک اقدام راهبردی برای بهینه&zwnj;سازی هزینه&zwnj;ها، همیشه برای کسب&zwnj;وکارها از اولویت بالایی برخوردار بوده است. استفاده از مواد بومی نه&zwnj;تنها هزینه&zwnj;های تأمین مواد اولیه بلکه مصرف انرژی و انتشار کربن را تا حد زیادی کاهش خواهد داد. چرا که فاصله مبدا تا کارخانه و در نتیجه حمل&zwnj;ونقل بسیار کمتر خواهد بود.

و- بادوام، ماندگار و چندکارکردی بودن مبلمان: مبلمان پایدار باید با در نظر گرفتن کارآمدی طراحی شود. طرح&zwnj;هایی پایدار هستند که بادوام، ماندگار و چندکارکردی باشند. طراحی مبلمان بر اساس مد روز یا خواست بازار که غیرقابل تعمیر و احیاء است با اصول پایداری مغایرت دارد.

ز- بسته&zwnj;بندی پایدار: سال&zwnj;هاست که پلاستیک&zwnj;های یک&zwnj;بار مصرف مانند فوم پلی&zwnj;استایرن و پوشش&zwnj;های پلاستیکی حباب&zwnj;دار برای بسته&zwnj;بندی مبلمان معمول شده است. اما بسته&zwnj;بندی&zwnj;های تجدیدپذیر و بازیافتی، که اتلاف انرژی در حمل و نقل را کاهش می&zwnj;دهند و پس از استفاده بازیافت می&zwnj;شوند، می&zwnj;توانند به پایداری محصولات مبلمان کمک قابل&zwnj;توجهی کنند. حتی امروزه از نوعی قارچ که در طول یک هفته رشد می&zwnj;کنند محصولی تولید کرده&zwnj;اند که برای بسته&zwnj;بندی بسیار مناسب است.

&nbsp;

<h3>چالش هایی که باید در نظر گرفته شوند</h3>

 
یکی از بزرگترین چالش&zwnj;ها در طراحی مبلمان پایدار، ایجاد تعادل بین پایداری، هزینه و زیبایی است. اغلب این تصور وجود دارد که هزینه تمام&zwnj;شده مواد اولیه و فرآیندهای تولید پایدار بیشتر است و مبلمان غیرپایدار نسبت به مبلمان پایدار زیباتر یا مدرن&zwnj;تر است. اگرچه این ذهنیت در حال تحول است زیرا روز به روز طراحان بیشتری پایداری را در دیزاین&zwnj;های خود گنجانده&zwnj;اند، اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب مسیری طولانی در پیش داریم.

برای مقابله با این چالش، طراحان و تولیدکنندگان می&zwnj;توانند بر تولید مبلمانی تمرکز کنند که هم پایدار و هم از نظر زیبایی&zwnj;شناختی چشم&zwnj;نواز باشد. یکی از راه&zwnj;حل&zwnj;ها تمرکز بر تولید طرح&zwnj;های ماندگار و همیشه به&zwnj;روزی است که برای سال&zwnj;های طولانی خواهان خواهند داشت. این را می&zwnj;توان به طور کلی از طریق طرح&zwnj;های ساده و ظریف که چندعملکردی و کاربردی هستند محقق کرد. با اجتناب از روندهای مد روز می&zwnj;توان مطمئن بود که مبلمان برای سال&zwnj;ها زیبا خواهد بود.

تجربه نشان داده است که اثاثه ساخته&zwnj;شده از موادی که تعمیر یا احیاء آن&zwnj;ها دشوار است، اغلب دور ریخته می&zwnj;شوند. در وهله اول چنین وسایلی نباید تولید شوند. متریال تعمیرپذیر و قابل تعویض می&zwnj;بایست جایگزین مواد کامپوزیتی، گچ یا بتنی و همچنین رنگ&zwnj;های غیرعادی یا روکش&zwnj;های فوق&zwnj;العاده براق شود چرا که بازسازی این متریال&zwnj;ها آسان و مقرون&zwnj;به&zwnj;صرفه نیستند و به&zwnj;سرعت غیرقابل&zwnj;استفاده می&zwnj;شوند.

وقتی صحبت از حمل&zwnj;ونقل می&zwnj;شود، اندازه مبلمان بسیار مهم می&zwnj;شود. مبلمان ممکن است عریض&zwnj;تر از درب ساختمان یا آسانسور حمل بار باشد، که می&zwnj;تواند چالش مهمی برای مصرف&zwnj;کنندگان و حتی صاحبان کسب&zwnj;وکار ایجاد کند. برای رفع این مشکل، طراحان و تولیدکنندگان می&zwnj;توانند مبلمانی تولید کنند که به&zwnj;راحتی حمل&zwnj;و&zwnj;نقل و مونتاژ شود. استفاده از طرح&zwnj;های مدولار که می&zwnj;توانند به راحتی جدا و دوباره سرهم شوند یا انتخاب موادی که سبک وزن و آسان&zwnj;حمل هستند، از گزینه&zwnj;های بسیار مناسب برای حل این چالش است.

&nbsp;

<h3>آینده صنعت پایدار مبلمان کجاست؟</h3>

 
مصرف&zwnj;کنندگان امروز تمایل دارند تولیدکنندگانی که از آن&zwnj;ها خرید می&zwnj;کنند، به مسائل محیط&zwnj;زیست و پایداری آگاه&zwnj;تر باشند. طراحان و تولیدکنندگان با اولویت&zwnj;دادن به سبک&zwnj;های ماندگار، مواد خام بادوام و سهولت حمل&zwnj;ونقل، می&zwnj;توانند مبلمانی تولید کنند که در عین چشم&zwnj;نوازی و کاربردی بودن، دوست&zwnj;دار محیط&zwnj;زیست و سیاره&zwnj;ای باشد که در آن زندگی می&zwnj;کنیم.

اما این نکته را فراموش نکنیم که هیچ صنعتی به&zwnj;طور مجزا نمی&zwnj;تواند به مسائل متعدد مرتبط با پایداری و وابستگی&zwnj;های متقابلی بپردازد که بخشی از یک سیستم بسیار پیچیده اقتصادی است. به همین دلیل است که همکاری بین صنایع در مقیاس جهانی برای دستیابی به توسعه پایدار بسیار ضروری به نظر می&zwnj;رسد.

امروزه شاهد دستور کار و آگاهی مشترک نسبت به راه&zwnj;حل&zwnj;های نوآورانه هستیم. راه&zwnj;حل&zwnj;هایی مانند کاهش پسماند و مواد سمی، صرفه&zwnj;جویی در مصرف انرژی و منابع طبیعی و در یک کلام افزایش آگاهی جمعی از تأثیر فردی و تجاری ما بر محیط&zwnj;زیست. این عزم مشترک بسیار امیدبخش است و به شکل&zwnj;دهی اهداف پایداری ما کمک می&zwnj;کند اما برای تحقق زیستی پایدار مشارکت حداکثری تمامی حوزه&zwnj;های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ضروری است.

&nbsp;

&nbsp;

چگونه مبلمان می‌تواند تفاوتی پایدار خلق کند؟

مفهوم پایداری در صنعت مبلمان

&nbsp;

&nbsp;

پرداختن به موضوع چوب در مبلمان بسیار حائز اهمیت است. این صنعت پس از ساختمان و کاغذ، سومین مصرف&zwnj;کننده چوب در جهان است. بر اساس آخرین گزارش سازمان غذا و کشاورزی[1] ملل متحد، مصرف جهانی چوب - که شامل محصولات چوبی اولیه مانند چوب اره&zwnj;شده، روکش، تخته سه&zwnj;لا، تخته خرده&zwnj;چوب و خمیر است - تا سال ۲۰۵۰ تا 37 درصد افزایش خواهد یافت.

افزایش مصرف چوب منجر به تشدید جنگل&zwnj;زدایی شده که پس از سوزاندن سوخت&zwnj;های فسیلی، عامل مهمی در تغییرات اقلیمی است. جنگل&zwnj;زدایی باعث از بین&zwnj;رفتن تنوع زیستی، انتشار بیشتر گازهای گلخانه&zwnj;ای و تهدید معیشت ۶/۱ میلیارد نفر از جمله جوامع بومی می&zwnj;شود.

اما برای چنین تقاضای بالای چوب، چه جایگزین&zwnj;هایی وجود دارد؟

ابتکارهایی در مقیاس جهانی برای متعهد کردن شرکت&zwnj;ها به احیاء چوب در طبیعت وجود دارد. مثلاً شرکت&zwnj;ها باید متعهد به تأمین منابع پایدار، مانند چوب دارای گواهی شورای نظارت جنگل[2] (FSC) باشند. همچنین ایده&zwnj;هایی مانند امتیازدهی مبلمان چوبی توسط سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور و تدوین راهنما و ابزارهایی برای خرده&zwnj;فروشان به&zwnj;منظور همراستایی سیاست&zwnj;های تأمین چوب با اهداف حفاظتی، می&zwnj;تواند بسیار کارآمد باشد. علاوه بر این، ابتکارات درختکاری و احیای جنگل&zwnj;ها به عنوان ابزاری مؤثر برای مبارزه با بحران اقلیمی و احیای تنوع زیستی است.

مانند مقابله با هر بحرانی، بحران اقلیمی مستلزم ترکیبی از تلاش&zwnj;ها و راه&zwnj;حل&zwnj;های نوآورانه است. یادداشت حاضر بر راه&zwnj;حل&zwnj;هایی برای تسریع و پایدارسازی تولید، شیوه&zwnj;ها و فناوری&zwnj;های جدید در چوب و مبلمان تمرکز دارد.

۱- چوب با پرینت سه&zwnj;بعدی 
فروست[3] یک شرکت فناوری چوب در ایالات متحده است که از پرینت سه&zwnj;بعدی برای به&zwnj;یافت[4] محصولات جانبی صنعت چوب مانند خاک&zwnj;اره و لیگنین[5] استفاده می&zwnj;کند. فروست مواد چوبی را به&zwnj;صورت دیجیتالی تولید می&zwnj;کند که قابل سمباده زدن و پرداخت شدن هستند.

چاپ سه&zwnj;بعدی فروست می&zwnj;تواند تقریباً هر چوبی را شبیه&zwnj;سازی کند - از خاکستر گرفته تا زبرانو، آبنوس تا چوب ماهون. این موضوع باعث می&zwnj;شود محصول نهایی تقریباً از چوب طبیعی قابل تشخیص نباشد. این امر به&zwnj;ویژه برای دیزاینرهای مبلمان جالب&zwnj;توجه است و به آنها اجازه می&zwnj;دهد تا اشکال ارگانیک پیچیده&zwnj;ای ایجاد کنند که ساخت آنها با ساخت چوب معمولی دشوار یا تقریباً غیرممکن است.

پرینت فروست را می&zwnj;توان برای تولید انبوه یا برای چاپ&zwnj;های کوچک خاص استفاده کرد. آرجون آگاروال[6] از فروست توضیح می&zwnj;دهد: &laquo;کسانی که بخشی از یک مبلمان قدیمی را تعمیر کنند می&zwnj;توانند از این روش استفاده کنند. حتی بخشی از مشتریان ما می&zwnj;خواهند این روش را برای بازیافت وسایل چوبی خانه خود استفاده کنند&raquo;.

سالانه ۸۴ میلیون تن خاک&zwnj;اره از برش و تولید مبلمان تولید می&zwnj;شود. بیشتر آنها سوزانده یا دفن می&zwnj;شوند و گازهای گلخانه&zwnj;ای تولید می&zwnj;کنند. ویلیام مک&zwnj;دونو[7]، یکی از نویسندگان کتاب &laquo;گهواره تا گهواره[8]&raquo; می&zwnj;گوید: &laquo;پرینت سه&zwnj;بعدی چوب با استفاده از مواد زائد طبیعی بازی را تغییر می&zwnj;دهد&raquo; و این امکان را به میلیون&zwnj;ها درخت می&zwnj;دهد تا در جنگل&zwnj;ها دست&zwnj;نخورده باقی بمانند. چاپ تقاضامحور همچنین به استفاده بهینه از مواد کمک می&zwnj;کند چرا که تولید بدون تقاضا را حذف می&zwnj;کند و چرخه عمر محصول را افزایش می&zwnj;دهد.

۲- چوب شهری 
در شهرها، درختان به دلیل آب و هوا، بیماری یا پروژه&zwnj;های توسعه&zwnj;ای به طور مداوم نابود می&zwnj;شوند. به گفته کامبیوم کربن[9]، بسیاری از این درختان تبدیل به زباله می&zwnj;شوند. تنها در ایالات متحده سالانه 12 میلیون تن ضایعات چوب وارد محل&zwnj;های دفن زباله شهری می&zwnj;شود.

با کربن اسمارت وود[10]، این شرکت درختان پوسیده شهری را از دفن زباله و تجزیه نجات می&zwnj;دهد و آنها را به محصولاتی با ارزش تبدیل می&zwnj;کند - از تزئینات چوب قرمز سفارشی گرفته تا عناصر طراحی داخلی و خارجی.

کربن اسمارت وود در مقیاس محلی تهیه می&zwnj;شود و هر قطعه بیان&zwnj;گر داستان مردم و درختان آن زیست&zwnj;بوم است. کامبیوم کربن همچنین در کاشت درختان محلی سرمایه&zwnj;گذاری می&zwnj;کند و نرم&zwnj;افزار خود را برای شفافیت در زنجیره تأمین طراحی کرده است.

به گفته گرین&zwnj;بیز[11]، سالانه بیش از ۳۶ میلیون درخت شهری در شهرهای سراسر ایالات متحده نابود می&zwnj;شوند، که معادل کل چوب نابودشده در تمام جنگل&zwnj;های ملی این کشور است. در ایالات متحده، با استفاده مجدد از چوب می&zwnj;توان انتشار گازهای گلخانه&zwnj;ای را تا ۲۵۱ میلیون تن در سال کاهش داد. این میزان بیش از نیمی از انتشار گازهای گلخانه&zwnj;ای از خودروها است. کربن اسمارت وود به جای قطع درختان، از لابه&zwnj;لای زباله محلی تولید می&zwnj;شود - بنابراین جریان زباله را به چرخه مجدد می&zwnj;آورد و انتشار کربن ناشی از تجزیه و دفع را تا حد زیادی کاهش می&zwnj;دهد.

۳- چوبی از خرده&zwnj;چوب&zwnj;های طبیعی 
استودیو یوماکانو، یک استودیو ژاپنی است که چوبی به نام فارست&zwnj;بانک[12] تولید می&zwnj;کند. چوبی متشکل از خرده&zwnj;چوب&zwnj;های جنگلی که معمولاً توسط صنعت مبلمان &quot;بی&zwnj;ارزش&quot; تلقی می&zwnj;شود. برای تولید این ماده، درختان کوچک، برگ&zwnj;ها، پوست، دانه&zwnj;ها، خاک و موارد دیگر با ترکیبی از پایه معدنی واکنش&zwnj;پذیر و رزین اکریلیک پایه آب که فاقد حلال&zwnj;های آلی یا ترکیبات آلی فرار است، مخلوط می&zwnj;شوند.

الگوهای منحصربه&zwnj;فرد حاصل، بسته به فصل و سایر شرایط جنگل در زمان برداشت متفاوت است. این چوب رنگ&zwnj;های زرد و سبز رنگ واقعی درختان را که توسط باکتری&zwnj;های موجود در طبیعت به وجود می&zwnj;آیند، به تصویر می&zwnj;کشد. خاک بستر جنگل نیز می&zwnj;تواند با آن مخلوط شود و رنگ&zwnj;های قهوه&zwnj;ای و سیاه را به آن اضافه کند. همچنین می&zwnj;توان فرم&zwnj;های پیچیده&zwnj;ای از ریشه&zwnj;های بریده&zwnj;شده را که معمولاً در زمین پنهان شده است تولید کرد.

فارست&zwnj;بانک را می&zwnj;توان با روش&zwnj;های معمولیِ برش و پرداخت چوب فرم داد و برای ایجاد مبلمان، دکوراسیون داخلی و سایر کاربردها استفاده کرد. این ماده را می&zwnj;توان نه&zwnj;تنها از زباله&zwnj;های جنگل، بلکه از زباله&zwnj;های هرس&zwnj;شده از ردیف درختان حاشیه خیابان&zwnj;ها، پارک&zwnj;ها، باغ&zwnj;ها و از ضایعات چوب کارگاه&zwnj;های نجاری نیز تهیه کرد.

قطع بیشتر درختان، کربن ذخیره&zwnj;شده آن&zwnj;ها را به صورت دی اکسید کربن در جو آزاد می&zwnj;کند. این گونه است که جنگل&zwnj;زدایی و تخریب جنگل&zwnj;ها به گرم شدن زمین کمک می&zwnj;کند. از سوی دیگر، فارست&zwnj;بانک از پسماندهای طبیعی و تجدیدپذیر برای جایگزینی چوب سنتی بدون بریدن چوب بکر استفاده می&zwnj;کند که منجر به کاهش تخریب جنگل&zwnj;ها می&zwnj;شود.

۴- چوب احیا شونده 
سینکا[13] استودیو دیزاین پایدار در ایالات متحده است که تنوعی از رویکردها برای دیزاین و تولید مبلمان پایدار را به کار می&zwnj;گیرد. مدل کسب&zwnj;و&zwnj;کار این استودیو این است که در ازای هر مبلمان تولیدشده ۱۰ درخت می&zwnj;کارد. طی سه سال گذشته، سینکا ۲۵۰ درخت را با مشارکت وان&zwnj;تری&zwnj;پلنتد[14]، یک سازمان غیرانتفاعی که مسئول کاشت بیش از ۴۰ میلیون درخت از سال ۲۰۱۴ است، کاشته است.

سینکا برای ساخت مبلمان از تخته&zwnj;های چوبی استفاده می&zwnj;کند که از یک آسیاب محلی در نزدیکی استودیو برداشت شده است. این تخته&zwnj;ها پیش از استفاده به مدت 2 تا 3 سال در هوا خشک می&zwnj;شوند. علاوه&zwnj;براین، این شرکت پسماند خود را بازیافت می&zwnj;کند. انبوهی از خاک اره تولیدشده توسط فرآیند تولید سینکا به&zwnj;عنوان کمپوست برای استفاده به&zwnj;عنوان کود طبیعی و ارگانیک در باغ&zwnj;های منطقه مورد استفاده قرار می&zwnj;گیرد و بنابراین مواد مغذی را به خاک باز می&zwnj;گرداند.

استفاده از چوب محلی تولید مونوکسید کربن ناشی از حمل ونقل را در سطوح بسیار پایین حفظ می&zwnj;کند. استفاده از تخته&zwnj;های چوبی خشک&zwnj;شده در هوا - که به طور قابل&zwnj;توجهی زمان&zwnj;برتر از خشک کردن در کوره است - انتشار کربن را کاهش می&zwnj;دهد و به زمانی که طبیعت برای انجام کارش صرف می&zwnj;کند احترام می&zwnj;گذارد. با استفاده خاک&zwnj;اره به عنوان کود، سینکا به کاهش گازهای گلخانه&zwnj;ای ناشی از تجزیه خاک&zwnj;اره در محل دفن زباله کمک می&zwnj;کند و با کاشت درختان، این شرکت تلاش می&zwnj;کند آنچه را که برای ساخت مبلمان خود برداشت کرده است، به زمین بازگرداند.

۵- چوب گهواره تا گهواره 
اندرو ورلد[15]، یک شرکت اسپانیایی با نمایشگاه&zwnj;هایی در سراسر اروپا، ایالات متحده و آسیا، اولین کسب&zwnj;وکار در بخش دیزاین است که گواهی&zwnj;نامه &laquo;گهواره تا گهواره&raquo; را برای تمام مجموعه&zwnj;های مبلمان خود به دست آورد که در مجموع شامل ۶۸۳۰ محصول است.

گواهینامه گهواره تا گهواره به محصولاتی داده می&zwnj;شود که مواد اولیه و پوشش آن&zwnj;ها عاری از مواد ممنوعه و مضر برای سلامتی هستند. محصولات در چهار گروه اصلی نشیمن چوبی، میز چوبی، صندلی و میز مورد بررسی قرار می&zwnj;گیرند. از دیگر معیارهای این گواهینامه حفاظت از هوا، آب و خاک پاک، مصرف مسئولانه انرژی و حفاظت از محیط&zwnj;زیست است.

اندرو ورلد یک کسب&zwnj;وکار بدون کربن است، اولین کسب و کاری است که ۱۰۰ درصد از چوب&zwnj;های دارای گواهی شورای نظارت جنگل و همچنین بیوپلاستیک&zwnj;ها در تولید مبلمان استفاده می&zwnj;کند.

استفاده از رویکرد دیزاین گهواره به گهواره برای تمام محصولات این شرکت، بسیار بر تغییرات اقلیمی مؤثر است. این رویکرد طراحی به از بین بردن ضایعات کمک می&zwnj;کند، بنابراین ردپای اکولوژیکی و کربن محصولات آنها را کاهش می&zwnj;دهد. علاوه&zwnj;براین، با استفاده از چوب دارای گواهی شورای نظارت جنگل، اندرو ورلد درختکاری و جوان&zwnj;سازی جنگل&zwnj;ها را در اولویت قرار می&zwnj;دهد - که برای مبارزه با تغییرات اقلیمی بسیار اهمیت دارد.

 
[1] The Food and Agriculture Organization

[2] Forest Stewardship Council

[3] Forust

[4] Upcycling: نوعی از بازیافت است که در آن ماده پسماند، پس از بازیافت کیفیتی بهتر از ماده یا شی اصلی پیدا می&zwnj;کند.

[5] لیگنین یک ماده آلی معطر الکلی است که به&zwnj;طور طبیعی توسط گیاهان چوبی و جلبک&zwnj;های خاص تولید می&zwnj;شود.

[6] Arjun Aggarwal

[7] William McDonough

[8] Cradle to Cradle: رویکردی است در تولید که مواد اصلی تولید در آن می&zwnj;تواند دايما مورداستفاده قرار گیرند و در یک چرخه مداوم باقی بمانند.

[9] Cambium Carbon

[10] Carbon Smart Wood

[11] GreenBiz

[12] ForestBank

[13] SinCA

[14] One Tree Planted

[15] Andreu World

&nbsp;

&nbsp;

پنج متریال خلاقانه جایگزین چوب در صنعت مبلمان

بازاندیشی به چوب

&nbsp;

&nbsp;

&laquo;دیزاین&raquo; (design) در زبان فارسی به &laquo;طراحی&raquo; ترجمه شده&zwnj;است. اما امروزه اکثر متخصصانی که در این حوزه فعال هستند معتقدند که واژه &laquo;طراحی&raquo; نمی&zwnj;تواند به&zwnj;تمام&zwnj;معنا مفهوم دیزاین را بازنمایی کند. اما چرا این موضوع اهمیت دارد؟

واژگان مهم&zwnj;ترین مواد اولیه زبان محسوب می&zwnj;شوند. به&zwnj;واسطه زبان است که دانش بشری در طول تاریخ خلق می&zwnj;شود. واژه&zwnj;ها در سرزمینی که متولد می&zwnj;شوند حامل معناهای مشخصی هستند و با هدفی معین به کار برده می&zwnj;شوند. زمانی&zwnj;که مفهومی از سرزمین مادری خود به جغرافیایی دیگر ورود می&zwnj;کند معادل&zwnj;سازی آن در زبان مقصد بسیار اهمیت دارد چرا که می&zwnj;بایست واژه&zwnj;ای برای آن انتخاب کرد که توانایی حمل معنا و مفهوم آن را داشته باشد.

پیچیدگی ترجمه از آنجا نشأت می&zwnj;گیرد که مفاهیم در سرزمین مادری پویایی دارند و ایستا نیستند و در طول تاریخ دائم در حال عمیق&zwnj;تر شدن و گسترده&zwnj;تر شدن هستند. بنابراین باید واژه&zwnj;ای انتخاب کرد که بتواند این پویایی در رشد مفاهیم وارداتی را تاب آورد نه اینکه در تاریخ درجا بزند. این موضوع به&zwnj;خصوص در معادل&zwnj;سازی مفاهیم در حوزه دانش بسیار اهمیت دارد. می&zwnj;توان گفت اگر در این حوزه ترجمه واژگان این پویایی را نداشته باشد نمی&zwnj;تواند در سرزمین مقصد عمیق&zwnj;تر شود و گسترش پیدا کند.

&laquo;دیزاین&raquo; از جمله این مفاهیم است که معادل آن در فارسی به &laquo;طراحی&raquo; پتانسیل تعمیق آن را گرفته است و نتوانسته در ایران، پابه&zwnj;پای گسترش آن در سرزمین مادری، بسط پیدا کند. برخلاف بسیاری از پژوهش&zwnj;ها در ایران که معتقدند در زبان فارسی Design به اشتباه با Drawing یکی گرفته شده است و بنابراین واژه &laquo;طراحی&raquo; معادل دیزاین در نظر گرفته شده، در اینجا استدلال می&zwnj;کنم که این اشتباه رخ نداده است (حتی اگر بنیان این استدلال را درست بگیریم باید بر دو واژه design و sketch تمرکز کنیم چرا که drawing در فارسی به &laquo;کشیدن&raquo; ترجمه شده&zwnj;است) بلکه در زمان ورود مفهوم دیزاین به ایران، واژه طراحی کاملاً معنای دیزاین (در آن زمان) را پوشش می&zwnj;داده اما امروز به دلیل بسط این مفهوم در جغرافیای مبداء و تخته&zwnj;بند شدن مفهوم طراحی در کشور ماست که دیگر این واژه معادل مناسبی برای آن نیست.

اهمیت این موضوع در این است که تحلیل&zwnj;های تقلیل&zwnj;گرایانه که این معادل&zwnj;سازی را اشتباهی سهوی تلقی می&zwnj;کنند و بستر تاریخی آن را نادیده می&zwnj;گیرند، مسیر راهگشایی برای پویایی این مفهوم باتوجه به زیست&zwnj;بوم ایران باز نمی&zwnj;کنند و صرفاً به گرته&zwnj;برداری از دیگر کشورها منجر می&zwnj;شوند. در حقیقت پروبلماتیزه کردن واژه مناسب برای design بحثی صرفاً زبان&zwnj;شناختی نیست بلکه موضوعی&zwnj;ست که به&zwnj;واسطه آن می&zwnj;توان به صورت انتقادی و تبارشناسانه به تحولات دانش دیزاین در ایران پرداخت.

&nbsp;

<h3>تبارشناسی دیزاین</h3>

 
اگرچه تاریخ دیزاین را به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نسبت می&zwnj;دهند اما مفهوم دیزاین در حوزه دانش مفهومی متأخر است که در دوران رنسانس متولد و در ظهور انقلاب صنعتی و مدرنیته اولیه تا حدودی قوام یافت. اگرچه استفاده از خود واژه &laquo;دیزاین&raquo; در دوران رنسانس بعید به نظر می&zwnj;رسد اما می&zwnj;توان با اغماض دیزاین را کشیدن طرح&zwnj;واره&zwnj;ها و ایده&zwnj;های اولیه (sketching) روی کاغذ به حساب آورد که منتج از توان کشیدن پرسپکتیو و سه&zwnj;نما بود. با انقلاب صنعتی و تکامل علوم کاربردی مبتنی بر تولید صنعتی رفته&zwnj;رفته مفهوم دیزاین وارد مرحله جنینی خود شد که عبارت بود از تصویرسازی طرح&zwnj;واره&zwnj;ها و ایده&zwnj;های اولیه&zwnj; که توان تولید یا ساخته&zwnj;شدن داشتند.

ورود مدرنیته به محیط مادی و تبلور معماری مدرن که در دیگر اشیاء و اثاثه زندگی روزمره نیز تأثیرگذار بود، اساساً دیزاین را به امری پروبلماتیک تبدیل کرد. عرصه دیزاین صرفاً عرصه&zwnj;ای فنی یا هنری محسوب نمی&zwnj;شد، بلکه مفهومی بود که تلاش داشت تا بر زندگی واقعی تأثیر بگذارد. اصطلاح معروف &laquo;فرم از عملکرد پیروی می&zwnj;کند&raquo; همچون &laquo;امر واقع&raquo; و &laquo;امر ذهنی&raquo; بار فلسفی پیدا کرد تا جایی که تا به امروز رابطه میان فرم و عملکرد از موارد مجادله&zwnj;آمیز در حوزه دیزاین است. از طرفی مفهوم استتیک نیز مفهومی است که قدمتی به اندازه تاریخ فلسفه دارد و در رابطه تنگاتنگ با دیزاین است. این پرسش که امر زیبا چیست؟ با چه معیاری می&zwnj;توانیم یک شیء را زیبا و دیگری را زشت بنامیم پرسشی بنیادین در فلسفه است. در دهه ۶۰ و با شروع گفتمان پست&zwnj;مدرنیسم تلاش&zwnj;هایی در جهت علمی&zwnj;کردن، مستند کردن فرآیندها و روش&zwnj;های دیزاین صورت گرفت و می&zwnj;توان گفت که دیزاین به&zwnj;عنوان یک حوزه علمی شناخته شد.

بنابراین دیزاین نه یک هنر یا حرفه بلکه به یک مفهوم علمی تبدیل شد که امروز آن را به&zwnj;عنوان &laquo;تفکر یا عملی که با نگاه به آینده و تغییر وضعیت برای بهبود زندگی در این زیست&zwnj;کره گام بر&zwnj;میدارد&raquo; تعریف می&zwnj;کنند. دیگر دیزاین نه یک طرح&zwnj;واره اولیه روی کاغذ بلکه شیوه تفکر به آینده است (که طراحی بخشی از آن است). دیزاین تا جایی گسترده شد که خود تفکر هم قابلیت دیزاین دارد (Design thinking). به قول توماس لاک&zwnj;وود رئیس سابق انستیتو دیزاین شیکاگو &laquo;گستره واژه دیزاین در حدی است که باید آن را با حرف بزرگ D &nbsp;نوشت، زیرا که در حقیقت یک روش تفکری، یک فرآیند و نیز یک محصول، خدمت یا نوعی ارتباط است.&raquo;

&nbsp;

<h3>صلب&zwnj;شدگی مفهوم دیزاین در ایران</h3>

 
انقلاب مشروطه، صنعتی&zwnj;شدن و در نتیجه تبلور مدرنیته در ایران با فراز و نشیب&zwnj;های فراوانی همراه بود که بیش از پیش لزوم برنامه را گوشزد می&zwnj;کرد. اما این موضوع تا دهه ۱۳۲۰ مسکوت ماند. با رشد صنعت و به تبع آن رشد شهرنشینی دیزاین در کنار برنامه&zwnj;ریزی از اهمیت ویژه&zwnj;ای برخوردار شد. این روند همزمان بود با شروع جنبش&zwnj;های جدی مدرنیستی در حوزه طراحی صنعتی، معماری و شهرسازی که دیزاین نه به&zwnj;عنوان یک مفهوم بلکه بیشتر به&zwnj;عنوان یک طرح&zwnj;واره صورت&zwnj;بندی میشد.

دیزاین در اوایل قرن بیستم باوجود پروبلماتیک&zwnj;شدنش به&zwnj;عنوان مفهومی فلسفی، به تبعیت از پیروی فرم از عملکرد، نوعی مهندسی یا فن بود که جنبه&zwnj;هایی زیباشناسانه نیز داشت. بنابراین کاملاً قابل پذیرش است که دیزاین در آن زمان در ایران به &laquo;طراحی&raquo; (sketch) ترجمه شود. رشته&zwnj;های دانشگاهی طراحی&zwnj;محور راه&zwnj;اندازی شد؛ از طراحی صنعتی گرفته تا طراحی معماری، تمامی این رشته&zwnj;های دانشگاهی بیشتر با هدف آموزش فن طراحی و اصول دیزاین آن زمان شکل گرفتند. نگاه تکنوکرات به دیزاین، فقدان رویکرد انتقادی و نظرورزانه که برخاسته از رشد سریع صنعتی&zwnj;شدن و شهری&zwnj;شدن در ایران بود که نیازمند تربیت نیروی فنی بود تا نظرورز، &laquo;طراحی&raquo; را به جای &laquo;دیزاین&raquo; تثبیت کرد.

انقلاب ۵۷، جنگ ایران و عراق و دوران سازندگی فشرده و کشمکش&zwnj;های سیاسی پس از آن فرصت بازاندیشی در حوزه دیزاین را چهار دهه به تعویق انداخت. از طرفی تثبیت و نشدید تفکر فن&zwnj;سالارانه در دانشگاه&zwnj;ها به جای اندیشه انتقادی و نظرورزانه بیش از پیش دانشجوها را به جای دیزاینر برای طراح&zwnj;شدن آموزش داد.

اما فقدان رویکرد نظرورزانه و انتقادی آسیب&zwnj;های خود را در فضای مادی روزمره وارد کرد؛ چه در حوزه گرافیک و چه در حوزه معماری، شهر یا حتی فشن. جستجو برای پرسش&zwnj;های بنیادین در کنار گسترش فضاهای مجازی ارتباطی بهانه&zwnj; و وسیله&zwnj;ای شد تا راه برای ورود ادبیات معاصر جهانی در حوزه دیزاین باز شود و برای دومین&zwnj;بار معادل&zwnj;سازی واژه دیزاین اهمیت پیدا کند.

تأکید گروه&zwnj;های دغدغه&zwnj;مند در این حوزه بر استفاده از واژه &laquo;دیزاین&raquo; به جای &laquo;طراحی&raquo; اولین گام برای بازاندیشی آن در این سرزمین است. با رایج شدن واژه دیزاین گویی نفسی تازه به آن دمیده شده است که می&zwnj;تواند مسیرهای جدیدی را برای ایجاد تحول در دیزاین (در مفهوم عام آن) بگشاید. به این منظور علاوه بر ترجمه متون نظرورزانه و عملی و شناخت ادبیات جهانی نیازمند تألیف متونی مرتبط با زیست&zwnj;بوم ایران هستیم. با پیش&zwnj;کشیدن انتقادی تاریخ دیزاین در ایران به&zwnj;نحوی که چراغی برای آینده باشد می&zwnj;توان دانشی هم&zwnj;پیوند با این سرزمین را خلق کرد و برای دیزاین زیستی بهتر گام برداشت.

&nbsp;

&nbsp;

چرا پرسش «دیزاین» یا «طراحی»

کندوکاوی درباره دیزاین در ایران

&nbsp;

&nbsp;

دیزاین اسکاندیناوی شامل چارچوبی غنی از سنت، کارایی و نوآوری است. ریشه&zwnj;های آن به تمدن&zwnj;های باستانی شمال اروپا باز می&zwnj;گردد که هنرمندان مهارت&zwnj;های خود را در صنایع چوب، کارگاهی و فراوری پارچه به نمایش گذاشتند. تحت تأثیر زیبایی طبیعت و اسطوره&zwnj;شناسی منطقه، این صنعت&zwnj;گران پایه&zwnj;ای برای اخلاق دیزاین گذاشتند که زیبایی را با کاربرد عملی ممزوج می&zwnj;کرد.

قرن بیستم با سرعت گرفتن گسترش دیزاین اسکاندیناوی، دیزاینرها کارکردگرایی و سادگی را سرلوحه خود قرار دادند. افراد برجسته&zwnj;ای چون آلوار آلتو، آرنه یاکوبسن و هانس وگنر به عنوان پیشگامان این دیزاین ظهور کردند. آن&zwnj;ها خطوط صاف، سادگی و استفاده از مواد طبیعی را دنبال کردند. آلتو، با فرم&zwnj;های ارگانیک و مهارت&zwnj;های کار با چوب، به دنبال یکپارچگی معماری با طبیعت بود و اصولی را برای دیزاینرهای آینده بر جا گذاشت.

میانه قرن بیستم دیزاین اسکاندیناوی را به صحنه جهانی کشاند. آثار نمادینی چون صندلی تخم&zwnj;مرغی یاکوبسن و صندلی Wishbone وگنر به نمادی از این جریان تبدیل شدند و اصالت و کارایی این سبک را نشان دادند.

در طول قرن بیستم، دیزاین اسکاندیناوی به تحول خود ادامه داد اما از اصول اساسی خود پیروی کرد. با پذیرش فناوری و پایداری، مفهوم دانمارکی &quot;هیگه&quot; که بر راحتی و رفاه تأکید داشت، به فلسفه&zwnj;های دیزاین اضافه شد و بر بخش&zwnj;های مختلفی از زندگی روزمره، از دیزاین داخلی تا طراحی شهری، تأثیر گذاشت.

در زمان حاضر، این سبک همچنان تأثیرگذاری خود را در جهان ادامه داده است. دیزاینرها و برندهای این منطقه تعادلی را بین حفظ سنت و پذیرش مدرنیته ایجاد کرده&zwnj;اند. برای آن&zwnj;ها پایداری با تأکید بر مواد و روش&zwnj;های تولید سبز اولویت است. ادغام کارایی، سادگی و ارتباط عمیق با طبیعت، همچنان برای افرادی که به دنبال یک زندگی هدفمند و هماهنگ هستند، معنادار است. همچنین در پاسخ به تغییر سبک زندگی، پیشرفت&zwnj;های تکنولوژیکی و تغییر جهانی دیزاین اسکاندیناوی به سمت پایداری تکامل یافته است.

این سبک از دیزاین به زندگی از جنبه&zwnj;های مختلف وارد شده است. تأثیرات آن در زمینه&zwnj;های مختلفی چون مد، دیزاین گرافیک و توسعه شهری محسوس است. جذابیت دائمی این سبک منحصربه&zwnj;فرد برای این حوزه&zwnj;های متنوع در توانایی تلفیق کارکرد با زیبایی، سادگی با ظرافت، و سنت با نوآوری است.

در یک دهه گذشته، دیزاین اسکاندیناوی تجدید حیاتی را تجربه کرده است و به دلیل جذابیت و سازگاری پایدار، در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است. یکی از روندهای قابل توجه، ادغام اصول سنتی اسکاندیناوی با رویکرد التقاطی و متنوع&zwnj;تر است. طراحی معاصر اسکاندیناوی درحالی&zwnj;که عناصر مشخص خطوط صاف، زیبایی&zwnj;شناسی مینیمالیستی و استفاده از مواد طبیعی را حفظ می&zwnj;کند، دارای پالت رنگی گسترده&zwnj;تر، بافت&zwnj;های متنوع و فرم&zwnj;های تجربی است.

یکی از جنبه&zwnj;های برجسته روند اخیر تأکید آن بر پایداری و حفاظت از محیط&zwnj;زیست است. به همین دلیل خلق و گسترش شیوه&zwnj;های دوستدار محیط&zwnj;زیست برای تولید محصولات از اولویت&zwnj;های دیزاینرهای این سبک است. تمرکز فزاینده بر استفاده از مواد بازیافتی، کاهش ضایعات و اجرای فرآیندهای تولید سازگار با محیط زیست بدون لطمه&zwnj;زدن به کیفیت یا ارزش زیبایی&zwnj;شناسانه دیزاین از اصول معاصر این دیزاین است.

علاوه&zwnj;براین، تحول قابل&zwnj;توجهی به سمت همه&zwnj;شمولی و تنوع در دیزاین اسکاندیناوی وجود دارد. مینیمالیسم سنتی گسترش یافته است تا رویکردی فراگیرتر را در خود جای دهد که تأثیرات فرهنگی متنوع و خاص&zwnj;بودگی&zwnj;های فردی را در نظر بگیرد. این روند، توجه به دیدگاه&zwnj;ها و روایت&zwnj;های مختلف دیزاین را ترویج و روحیه دیزاین فراگیرتر و جهانی&zwnj;تر را تقویت می&zwnj;کند.

روند مهم دیگر ادغام فناوری در دیزاین اسکاندیناوی است. دیزاینرها با حفظ سادگی و کارایی ذاتی سبک، فناوری هوشمند را به طور یکپارچه در مبلمان و لوازم خانه به کار می&zwnj;برند. هدف این ادغام افزایش راحتی و کارایی در عین حفظ زیبایی&zwnj;شناسانه است.

علاوه&zwnj;براین، روند روبه&zwnj;رشدی برای خلق فضاهای ترکیبی و چندمنظوره در فضای داخلی اسکاندیناوی وجود دارد. با تحول پویایی زندگی و کار، تقاضا برای فضاهای سازگار با اهداف متنوع افزایش یافته است. دیزاین اسکاندیناوی با تولید مبلمان چندکاره و چیدمان&zwnj;های مدولار که فضا و عملکرد را بدون لطمه&zwnj;ای به این سبک بهینه می&zwnj;کند، به این نیاز پاسخ می&zwnj;دهد.

موج اخیر نیز فراتر از محصولات فیزیکی به حوزه دیجیتال و مجازی گسترش یافته است. اصول سادگی و دیزاین کاربرمحور اکنون در فضای دیجیتال نیز اعمال می&zwnj;شود و تجربیات بصری و زیبایی&zwnj;شناختی را در پلتفرم های مختلف، از وب&zwnj;سایت&zwnj;ها گرفته تا اپلیکیشن&zwnj;های موبایل ایجاد می&zwnj;کند.

به طور خلاصه، تبار دیزاین در کشورهای اسکاندیناوی داستانی تکاملی را نشان می&zwnj;دهد. ریشه&zwnj;های آن در صنایع&zwnj;دستی باستانی دارد، از کارکردگرایی گذر کرده، و به عنوان نمادی از زیبایی دائمی و زندگی پایدار، تبدیل شده است. دیزاین اسکاندیناوی برای دیزاینرهای جهان الهام&zwnj;بخش است که اهمیت ماندگاری اصول آن را در یک دنیای در حال تغییر برجسته می&zwnj;کند.

دیزاین اسکاندیناوی، از تعامل دقیقی که بین سنت و نوآوری شکل گرفته، نمایانگر فرهنگی است که به طبیعت، کارایی و صنایع&zwnj;دستی متصل است. تحولات آن از تمدن&zwnj;های باستانی نوردیک تا امروز، تعهد به بی&zwnj;زمانی، پایداری و یک سبک زندگی هماهنگ را نشان می&zwnj;دهد که از مرزها فراتر می&zwnj;رود و نسل&zwnj;های محتلفی از دیزاینرهای جهان را هدایت می&zwnj;کند.

روندهای اخیر در دیزاین اسکاندیناوی نشان&zwnj;دهنده تحولی پویا است. دیزاین معاصر درحالی&zwnj;که اصول اصلی خود در سادگی، عملکرد و ارتباط با طبیعت را ارج نهاده است، پایداری، فراگیر بودن، یکپارچگی فناوری، تطبیق&zwnj;پذیری و سازگاری با فضاهای دیجیتال را دنبال می&zwnj;کند. این تکامل انعطاف&zwnj;پذیر باعث شده است که همچنان با رویکرد بی&zwnj;زمان و در عین حال سازگار خود، الهام&zwnj;بخش مخاطبان جهانی باشد و به تأثیرگذاری خود ادامه دهد.

&nbsp;

&nbsp;

تبارشناسی دیزاین اسکاندیناوی

&nbsp;

&nbsp;

عصاره زندگی طبقه متوسط، که اغلب با کوشش برای راحتی، ثبات و توجه به سلیقه شخصی شناخته می&zwnj;شود، در هیچ جایی بیشتر از انتخاب و چیدمان مبلمان نمایان نیست. از اجزای پیچیده تراشیده&zwnj;شده اوایل قرن بیستم تا طرح&zwnj;های مینیمالیستی دوران مدرن، تحول مبلمان در خانه&zwnj;های طبقه متوسط بازتابی&zwnj;ست از تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در طول تاریخ.

<h3> 
ظهور تا دوران پس از جنگ جهانی دوم</h3>

داستان مبلمان طبقه متوسط از اوایل دهه ۱۹۰۰ آغاز می&zwnj;شود، دورانی که مشخصه آن انقلاب صنعتی است. این دوره شاهد تحول سریعی از مبلمان دست&zwnj;ساز و هنری به تولید انبوه بود. ظهور تولید خط مونتاژ، مبلمان را برای طبقه متوسط در حال گسترش، جمعیتی که به دلیل افزایش شغل&zwnj;های صنعتی و دفتری در حال افزایش بود، قابل دسترس و مقرون به صرفه&zwnj;تر کرد. این دموکراتیزه شدن لوازم خانگی گام مهمی بود چرا که زمانی مبلمان انحصاراً متعلق به ثروتمندان بود. 
در طول قرن بیستم سبک&zwnj;های مختلفی ظاهر شدند که سلایق و ارزش&zwnj;های تغییریافته طبقه متوسط را منعکس می&zwnj;کردند. جنبش آرت&zwnj;دکو در دهه&zwnj;های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ با شکل&zwnj;های هندسی جسورانه و تزئینات اشرافی، خوشبینی و رونق دوران پس از جنگ جهانی اول را بازتاب می&zwnj;دادند. در مقابل، رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ دیزاین &nbsp;محافظه&zwnj;کارانه&zwnj;تر مبلمان را به همراه داشت که بر عملکرد و دوام تأکید داشت تا بر روی سبک&zwnj;های آراسته. 
دوران پس از جنگ جهانی دوم یک تغییر مهم دیگر را نشان داد. افزایش زندگی حومه&zwnj;ای و انفجار فرزندآوری در دهه ۱۹۵۰ بر دیزاین مبلمان تأثیر عمیقی گذاشت. تأکید بیشتری بر ایجاد فضاهای زندگی راحت و مناسب خانواده وجود داشت. این دوره شاهد ظهور مبلمان مدولار و دیزاین&zwnj;های باز بود، مفاهیمی که با ایده&zwnj;آل طبقه متوسط از خانه&zwnj;ای کاربردی اما زیبا از نظر زیبایی&zwnj;شناسی هماهنگ بودند.

&nbsp;

<h3>نوآوری در مواد و فناوری</h3>

پیشرفت&zwnj;ها در مواد و فناوری به طور مداوم بر انتخاب&zwnj;های مبلمان طبقه متوسط تأثیر گذاشته&zwnj;اند. معرفی مواد جدید مانند فایبرگلاس و فورمیکا در اواسط قرن بیستم اجازه دیزاین&zwnj;ها و رنگ&zwnj;های نوآورانه&zwnj;ای داد که سریعاً توسط خانواده&zwnj;های طبقه متوسط که مشتاق نمایش مدرنیته و پیشرفت در خانه&zwnj;های خود بودند، پذیرفته شد. پایان قرن بیستم و اوایل قرن بیست&zwnj;ویکم شاهد تغییر به سمت مواد پایدار و زیست&zwnj;محیطی بود، که نشان&zwnj;دهنده آگاهی رو به افزایش از مسائل زیست&zwnj;محیطی در میان طبقه متوسط است.

&nbsp;

<h3>تغییرات فرهنگی و تأثیرات جهانی</h3>

پدیده جهانی&zwnj;شدن دیزاین مبلمان را نیز به&zwnj;شدت تحت تأثیر قرار داد. تأثیرات از نقاط مختلف جهان در خانه&zwnj;های طبقه متوسط بیشتر آشکار شد. به عنوان مثال، زیبایی&zwnj;شناسی مینیمالیستی دیزاین ژاپنی، با تأکید بر سادگی و عناصر طبیعی، در بسیاری از خانه&zwnj;های طبقه متوسط پیدا شد. همچنین، بافت&zwnj;های پر نقش&zwnj;ونگار صنایع دستی آفریقایی و آمریکای جنوبی بر انتخاب&zwnj;های پارچه و روکش تأثیر گذاشت. اگرچه در این میان دیزاین اسکاندیناوی دست بالا را گرفت و عمومیت ویژه&zwnj;ای یافت.

&nbsp;

<h3>عصر دیجیتال و مبلمان</h3>

با ورود به قرن بیست&zwnj;ویکم، عصر دیجیتال تأثیر عمیقی بر دیزاین و مصرف مبلمان گذاشته است. پلتفرم&zwnj;های خرید آنلاین، طیف گسترده&zwnj;ای از سبک&zwnj;ها و دیزاین&zwnj;ها را در دسترس طبقه متوسط قرار داده&zwnj;اند. رسانه های اجتماعی و وب سایت&zwnj;های دیزاین داخلی نیز نقش مهمی در تأثیرگذاری بر روند مبلمان دارند. ظهور دفاتر خانگی به دلیل افزایش ترتیبات کار از راه دور منجر به افزایش تقاضا برای مبلمان ارگونومیک شده است و راحتی را با عملکرد ترکیب می کند. این دفاتر خانگی نمود ظهور طبقه متوسط جدید است که بخش اعظم آن فریلنسرها هستند.

&nbsp;

<h3>روندهای شخصی&zwnj;سازی و DIY</h3>

شخصی&zwnj;سازی به یک روند قابل&zwnj;توجه در مبلمان طبقه متوسط تبدیل شده است. جنبش DIY که توسط آموزش&zwnj;های آنلاین و برنامه&zwnj;های تلویزیونی تقویت شده است، افراد را قادر می&zwnj;سازد تا مبلمان خود را سفارشی کنند و هر قطعه را منحصربه&zwnj;فرد و منعکس&zwnj;کننده سبک شخصی کند. این روند همچنین با اهمیت فزاینده پایداری مرتبط است، زیرا بسیاری از آنها به جای خرید اقلام جدید، مبلمان قدیمی را تعمیر یا بازسازی می&zwnj;کنند.

&nbsp;

<h3>چالش&zwnj;ها و آینده</h3>

با وجود این پیشرفت&zwnj;ها، صنعت مبلمان با چالش&zwnj;هایی به&zwnj;ویژه از نظر پایداری و تولید اخلاقی مواجه است. طبقه متوسط که به طور فزاینده&zwnj;ای از این مسائل آگاه است، اکنون بیشتر به سمت برندها و دیزاین&zwnj;هایی که بر رویه&zwnj;های سازگار با محیط زیست و شرایط کار اخلاقی تأکید دارند، تمایل دارند. 
آینده مبلمان طبقه متوسط احتمالاً با تمرکز مداوم بر پایداری، ادغام فناوری (مانند مبلمان هوشمند) و تأکید عمیق&zwnj;تر بر طرح&zwnj;های چندمنظوره برای فضاهای زندگی کوچک&zwnj;تر شکل خواهد گرفت. 
مبلمان، در اصل، چیزی بیش از یک کالای کاربردی در یک خانه است؛ انعکاسی از زمانه و آیینه&zwnj;ای برای تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه است. برای طبقه متوسط، مبلمان وسیله&zwnj;ای برای بیان هویت، پایبندی به هنجارهای اجتماعی یا به چالش کشیدن آنها و ایجاد فضای زندگی راحت و همسو با ارزش&zwnj;ها و آرزوهای آنها بوده است. همانطور که به جلو می&zwnj;رویم، دیدن اینکه چگونه طبقه متوسط به تأثیرگذاری و شکل دادن به دنیای دیزاین مبلمان و کارایی ادامه می دهد، جذاب خواهد بود.

&nbsp;

&nbsp;

تحول مبلمان در خانه‌های طبقه متوسط

مبلمان و طبقه متوسط

&nbsp;

&nbsp;

با پیشرفت&zwnj;های صنعتی و اقتصادی در ایران پس از کودتای ۱۳۳۲، بخش&zwnj;های مختلفی از جامعه شاهد تحولات چشمگیری بودند. این دوران، دورانی بود که نمادهای مدرنیزاسیون به سرعت در حال جایگزینی با سنت&zwnj;های قدیمی بودند. در این میان، نام برادران خیامی بیشتر با &laquo;پیکان&raquo; و کارخانه ایران ناسیونال گره خورده است. این دو برادر چه در زمان شراکت&zwnj;شان باهم و چه زمانی که از یکدیگر جدا شدند، کارخانه&zwnj;ها و مراکز خرید متنوعی را تأسیس کردند که از جمله می&zwnj;توان به فروشگاه&zwnj;های کوروش و بانک صنعت و معدن اشاره کرد. اما برادران خیامی با تأسیس &laquo;مبلیران&raquo; در سال ۱۳۴۶، پیشرو در ایجاد تغییر و نوآوری در صنعت مبلمان ایران بودند. 
مبلمان کالایی بود که سبک زندگی مدرن را به خانه&zwnj;ها وارد کرد. این کالا نه به&zwnj;عنوان محصولی سوای از دیگر کالاهایی که نماد زندگی جدید جامعه ایرانی&zwnj; است بلکه پابه&zwnj;پای محصولات استراتژیک&zwnj;تر، زیست جامعه ایران را تغییر داد. 
همزمان با تاسیس مبلیران، مراکز خرید و تفریحی نیز در ایران رشد قابل&zwnj;توجهی داشتند. ایجاد مراکز خرید مدرن و مراکز تفریحی جدید به جامعه فرصت&zwnj;های تفریحی و خرید جذاب&zwnj;تری ارائه می&zwnj;کرد. این تغییرات به شکل قابل ملاحظه&zwnj;ای به تبلور قشری جدید از جامعه کمک کردند که نمایانگر اهمیت توسعه متناسب صنعت&zwnj;های مختلف در دوران مدرنیزاسیون ایران بودند.

&nbsp;

<h3>داستان برند &laquo;مبلیران&raquo;</h3>

برادران خیامی اصالتاً مشهدی بودند. آن&zwnj;ها در سال ۱۳۲۸ به تهران عزیمت کردند و بعد از مدت کوتاهی کارخانه &laquo;ایران&zwnj;ناسیونال&raquo; را افتتاح کردند. آنها کار خود را در ایران&zwnj;ناسیونال از ساخت اتاق برای کامیون و اتوبوس آغاز کردند. برادران خیامی در کنار سالن&zwnj;های مخصوص ساخت بدنه اتوبوس و رنگ&zwnj;آمیزی، سالنی هم برای ساخت صندلی&zwnj;های راحت مخصوص اتوبوس بنا کردند تا مسافرانی که چندین ساعت روی صندلی می&zwnj;نشینند احساس ناراحتی نکنند. این کارگاه صندلی&zwnj;سازی الهام&zwnj;بخش آن&zwnj;ها در ساختن نخستین کارخانه بزرگ مبل&zwnj;سازی ایران به نام &laquo;مبلیران&raquo; شد. 
مبلمان خانگی در آن زمان برای طبقه متوسط از حالت لوکس به یک کالای ضروری تبدیل می&zwnj;شد. مبلیران نخستین کارخانه تولید صنعتی مبلمان در ایران بود که خلا بزرگی را که در خصوص تولید تجهیزات و مبلمان اداری و همچنین مبلمان منزل مناسب و اقتصادی وجود داشت پر کرد. شرکت مبلیران باهدف تولید مبلمان راحتی و بیشتر مصرفی نه لوکس در سال ۱۳۴۶ در تهران شروع به کار کرد. قالب&zwnj;های تولید آمریکایی بودند و تمام متریال مصرفی آن از آمریکا و ایتالیا تهیه می&zwnj;شد. 
مبلیران در ابتدا ست ۷ نفره و ۱۰ نفره تولید می&zwnj;کرد اما تنوع تولیدات در مدت کوتاهی به ۵۰ مدل رسید. ویژگی این محصولات جمع و جور بود، دوام و ارزانی آن بود که مبلمان را برای اکثریت جامعه دسترس&zwnj;پذیر می&zwnj;کرد. 
پس از انقلاب اگرچه برند مبلیران باقی ماند اما دیگر نتوانست جایگاه خود را در بازار مبلمان بازیابد تا اینکه در دهه ۷۰ تعطیل شد. اما در حال حاضر برندهای زیادی تحت این نام مشغول فعالیت هستند که دیگر فاقد آن تأثیرگذاری بر تحولات جامعه هستند. اما در پیوند با این تاریخ، برندهای جدیدی ظهور کردند که مسیر مبلیران را ادامه دادند و در سبک زندگی و سلیقه خانواده&zwnj;های ایرانی تحولی ایجاد کرده&zwnj;اند و می&zwnj;کنند.&nbsp;

&nbsp;

<h3>ردپای مبلیران در تحولات اجتماعی و اقتصادی دهه ۴۰ و ۵۰</h3>

مبلیران، با الهام&zwnj;گیری از دیزاین مدرن آمریکایی و ایتالیایی، نه&zwnj;تنها پاسخگوی نیازهای روزمره خانواده&zwnj;های ایرانی بود، بلکه به&zwnj;عنوان پیشگامی در معرفی و ترویج یک سبک زندگی مدرن عمل کرد. این تغییرات، به ویژه در دیزاین داخلی خانه&zwnj;ها، نشان&zwnj;دهنده پذیرش و ادغام فرهنگ مدرن در بافت در حال تحول جامعه ایرانی بود. 
این برند در رونق اقتصادی و صنعتی ایران نقش مهمی داشت. با ایجاد فرصت&zwnj;های شغلی و به کارگیری فناوری&zwnj;های نوین در تولید، این شرکت به یکی از نمادهای موفقیت صنعتی در ایران تبدیل شد. افزایش تولید و تنوع محصولات نه تنها نیاز بازار داخلی را برآورده کرد، بلکه زمینه&zwnj;ساز رقابتی&zwnj;تر شدن ایران در بازارهای بین&zwnj;المللی نیز شد. 
نقش مبلیران در تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران نیز قابل&zwnj;توجه &nbsp;است. این شرکت، با تولید مبلمان مدرن، به شکل&zwnj;گیری طبقه متوسط جدید کمک کرد که نمادی از رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی بود. مبلمان مدرن، به عنوان بخشی از زندگی روزمره، نشان&zwnj;دهنده تغییر سبک زندگی و تمایل به مدرنیته بود. 
مبلیران به دلیل تأکید بر نوآوری و کیفیت شناخته شده بود. با استفاده از متریال وارداتی و اعمال استانداردهای بالای تولید، این شرکت توانست محصولاتی با کیفیت بالا و دیزانی جذاب ارائه دهد که هم با نیازهای عملکردی پاسخگو بود و هم زیبایی&zwnj;شناختی را مورد توجه قرار داد. 
در حقیقت، مبلیران، بیش از یک شرکت تولید مبلمان، نمادی از تغییر و نوآوری در جامعه ایرانی است. این شرکت با تأثیرگذاری بر دیزاین داخلی، اقتصاد، فرهنگ و سبک زندگی، نقش مهمی در مدرنیزاسیون ایران ایفا کرده است. مبلیران نه&zwnj;تنها به عنوان یک نمونه موفق از کارآفرینی و نوآوری در صنعت ایران شناخته شده، بلکه به عنوان بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی ایران در دوران مدرن مطرح است.

&nbsp;

<h3>مبلمان و تحولات جامعه؛ رابطه&zwnj;ای دوطرفه</h3>

با بررسی نقش برند مبلیران در تحولات اجتماعی و اقتصادی دهه ۴۰ و ۵۰ می&zwnj;توان دریافت که مبلمان، فراتر از یک شیء کاربردی در خانه&zwnj;ها، نمادی از سبک زندگی، فرهنگ، و ارزش&zwnj;های جامعه در دوره&zwnj;های مختلف تاریخی است. تولیدات مبلیران در ایران نه تنها نشان&zwnj;دهنده پذیرش فرهنگ مدرن و تغییر سبک زندگی بود، بلکه به&zwnj;عنوان بخشی از تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق&zwnj;تری مطرح بود که جامعه ایرانی در آن دوران تجربه کرد. 
مبلمان به عنوان یک شیء می&zwnj;تواند تاثیرات گسترده&zwnj;ای بر جامعه داشته باشد. از یک سو، دیزاین و کاربرد مبلمان می&zwnj;تواند بازتابی از نیازها، آرزوها، و ارزش&zwnj;های جامعه باشد. به عنوان مثال، مبلمان مدرن مبلیران، با تمرکز بر راحتی و کاربردی بودن، نیازهای جامعه در حال توسعه ایران را منعکس می&zwnj;کرد که به دنبال راه&zwnj;هایی برای ادغام مدرنیته با سبک زندگی سنتی خود بود. 
از سوی دیگر، تحولات جامعه نیز بر دیزاین و تولید مبلمان تأثیر می&zwnj;گذارد. با تغییر نگرش&zwnj;ها، افزایش آگاهی نسبت به اهمیت دیزاین داخلی، و تمایل به استفاده از فضای داخلی به شیوه&zwnj;های جدید، دیزاینرهای مبلمان به خلق ایده&zwnj;هایی روی آوردند که هم با نیازهای عملکردی پاسخگو بود و هم زیبایی&zwnj;شناسی جدیدی را ارائه می&zwnj;داد. این تحولات در دیزاین، به نوبه خود، بر سبک زندگی و ارزش&zwnj;های جامعه تأثیر می&zwnj;گذارد و زمینه&zwnj;ساز تحولات بیشتری می&zwnj;شود. 
این رابطه دوطرفه بین مبلمان و جامعه نشان می&zwnj;دهد که چگونه یک شیء می&zwnj;تواند هم به عنوان محرک و هم به عنوان پاسخگوی تحولات جامعه عمل کند. تولید مبلمان مدرن در دهه ۴۰ نه تنها نیازهای جامعه ایرانی را در دوران توسعه و مدرنیزاسیون برآورده کرد، بلکه به ترویج سبک زندگی و طراحی داخلی جدید کمک کرد که بر تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران تاثیر گذاشت. این تعامل میان مبلمان و جامعه، چشم&zwnj;اندازی جامع از چگونگی ادغام فرهنگ و صنعت در راستای پیشبرد توسعه همه&zwnj;جانبه را ارائه می&zwnj;دهد.

&nbsp;

&nbsp;

مبلمـان و تحولات جامعه؛ رابطه‌ای دوطرفه

مبلمان و مدرنیزاسیون جامعه ایرانی

&nbsp;

&nbsp;

در ۵ مارس ۲۰۱۷ دو تن از اساتید مطرح حوزه دیزاین به نام&zwnj;های ازیو مانزینی و ویگتور مارگولین نامه&zwnj;ای سرگشاده به تمام دیزاینرهای جهان نوشتند. این نامه در حقیقت فراخوانی بود برای دیزاینرها تا نسبت به بحرانی که دموکراسی متحمل آن است، اقدام کنند و به آن پاسخ دهند؛ بحران افول دموکراسی. به منظور پیگیری این فراخوان پلتفرمی را با عنوان &laquo;دموکراسی و دیزاین&raquo; راه&zwnj;اندازی کردند و دیزاینرهای بسیار از اقصی&zwnj;نقاط جهان به آن پاسخ دادند. اگرچه این پلتفرم از سال ۲۰۱۸ فعالیت خاصی نداشته است اما جرقه&zwnj;ای شد برای تحولات نظری و عملی که دیزاین را به حوزه&zwnj;های علوم انسانی پیوند می&zwnj;داد. 
ازیو مانزینی اهل ایتالیا و استاد دانشگاه پلی&zwnj;تکنیک میلان، دانشگاه هنر لندن و همچنین استاد مطرح اولین مدرسه دیزاین (ELISAVA) است که در بارسلون اسپانیا واقع شده است. وی متفکری شناخته&zwnj;شده در حوزه پرکتیس دیزاین و نوآوری اجتماعی است. 
ویکتور مارگولین که در سال ۲۰۱۹ درگذشته است استاد دانشگاه ایلینویز و تاریخ&zwnj;دان در حوزه دیزاین بود. مهم&zwnj;ترین اثر او مجموعه&zwnj;ای&zwnj;ست دوجلدی با عنوان تاریخ دیزاین جهان که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است.&nbsp; 
نامه سرگشاده این دو متفکر به شرح زیر است: 
برای دموکراسی به&zwnj;پاخیزیم&nbsp; 
یک. ما در دوران سخت و خطرناکی قرار داریم. سال&zwnj;های سال، ما در دنیایی زندگی می&zwnj;کردیم که علی&zwnj;رغم مشکلات مختلف، به اصول دموکراسی متعهد بود که در آن حقوق بشر، آزادی&zwnj;های اولیه و فرصت&zwnj;های توسعه فردی در حال گسترش بود. اما امروز، این تصویر عمیقاً تغییر کرده است. در کشورهای بسیاری، حتی کشورهایی که به&zwnj;نظر می&zwnj;رسید دموکراسی در آن غیرقابل انکار است، به دموکراسی حمله می&zwnj;شود. 
دو. در مواجهه با این روند رو به گسترش، ما باور داریم که جامعه دیزاینرها می&zwnj;بایست علیه آن به پا خیزند، سخن بگشایند و عمل کنند: حرفه&zwnj;مندان، محققان، تئوری&zwnj;پردازان، دانشجویان، روزنامه&zwnj;نگاران، انتشاراتی&zwnj;ها و مربیان، همه، می&zwnj;بایست به شکل حرفه&zwnj;ای در فعالیت&zwnj;های مرتبط با دیزاین درگیر شوند. ما لازم نیست ایده یکسانی از این&zwnj;که دموکراسی چیست داشته باشیم: برای دفاع از دموکراسی به&zwnj;عنوان ارزشی کانونی، کفایت می&zwnj;کند که همگرایی مستحکمی را میان دموکراسی و دیزاین در چهار حوزه بازشناسی کنیم: 
-&nbsp;&nbsp; &nbsp;دیزاین دموکراسی- تقویت فرآیند و نهادهای دموکراتیک که دموکراسی روی آن&zwnj;ها ساخته می&zwnj;شود؛ 
-&nbsp;&nbsp; &nbsp;دیزاین برای دموکراسی- تقویت مردم برای مشارکت در فرآیندهای دموکراتیک به&zwnj;خصوص از طریق استفاده از تکنولوژی؛ 
-&nbsp;&nbsp; &nbsp;دیزاین در دموکراسی- دسترس&zwnj;پذیر کردن، بازبودگی و شفافیت در نهادها به&zwnj;گونه&zwnj;ای که برابری و عدالت تضمین شود؛ 
-&nbsp;&nbsp; &nbsp;دیزاین به&zwnj;مثابه دموکراسی- عمل به دیزاین مشارکتی به&zwnj;منظور این&zwnj;که بازیگران متنوع بتوانند دنیای کنونی و آتی ما را از مجراهایی عادلانه و همه&zwnj;گیر شکل دهند. 
اما در حال حاضر، روش&zwnj;های &laquo;هنجارمند&raquo; دیزاین کافی نیستند. در حال حاضر بسیار ضروری است که اجتماع دیزاینرها علیه جریان مداوم فرآیند دموکراسی&zwnj;زدایی، قویاً به&zwnj;پا خیزد و فرصت&zwnj;های غنی&zwnj;تر و عمیق&zwnj;تری را برای تحقق دموکراسی واقعی خلق کند. 
توسعه فرم&zwnj;ها و فرآیندهای دموکراتیک، همواره، دیزاین را درگیر کرده است و همین منوال باید ادامه یابد. اما، امروز ما باید اقداماتی فراتر از دیزاین به شیوه&zwnj;های هنجارمند انجام دهیم. بهترین راه برای مقاومت در برابر این روند منفی، درک، توسعه و اتصال امکان&zwnj;های جدید برای دموکراسی و رفاه است. در هر عرصه ممکنی که دیزاین در آن طنینی دارد، این مسیر به معنی اقدامات قابل&zwnj;توجه و مؤثری فهم می&zwnj;شود که چالش&zwnj;های حیاتی امروز را هدف قرار می&zwnj;دهد: ایجاد شغل، اصلاحات رفاه، پایداری زیست&zwnj;محیطی. هنگامی&zwnj;که این سلسله اقدامات یکدیگر را پشتیبانی کنند و باهم تعامل داشته باشند، آن&zwnj;گاه می&zwnj;توانند به فرم داینامیک مقاومتی سازنده تبدیل شوند. 
سه. فراتر از بیان و اشتراک&zwnj;گذاری دغدغه&zwnj;های ما، این نامه تلاشی است برای کمک به تعمیق و تقویت فعالیت&zwnj;هایی که در آن جامعه دیزاینرها، با تمام غنا و تنوعی که دارد، برای آن به&zwnj;پا خاسته است. این گفتگوها و کارهای خلاقانه مستحق بیشتر دیده شدن هستند. بنابراین این نامه را به دوستان و همکارانی ارسال می&zwnj;کنیم که نقش&zwnj;های مختلفی در جامعه دیزاین بازی می&zwnj;کنند: مؤسسه&zwnj;های دیزاین، مدرسه&zwnj;های دیزاین، مراکز تحقیقاتی، انتشارات و رسانه&zwnj;های دیزاین، نهادهای فرهنگی مرتبط با دیزاین. به اعضای این جامعه که با روح این نامه موافق هستند، سه اقدام را پیشنهاد می&zwnj;دهیم: 
-&nbsp;&nbsp; &nbsp;یک اظهارنظر شخصی کمتر از ۵۰۰ کلمه بنویسید؛ 
-&nbsp;&nbsp; &nbsp;این اظهارنظر را در شبکه&zwnj;های خود نشر دهید؛ 
-&nbsp;&nbsp; &nbsp;در ماه&zwnj;های آتی یک رویداد برگزار کنید. 
دو نفر از ما وظیفه جمع&zwnj;آوری این اظهارنظرها، اطلاعات رویدادهایی که برگزار شده&zwnj;اند و انتشار آن به هر طریق ممکن را بر عهده دارد. این&zwnj;که به چه میزان ما می&zwnj;توانیم این کار را به&zwnj;طور مؤثر انجام دهیم به این بستگی دارد که چگونه این نامه درک می&zwnj;شود و چگونه انرژی&zwnj;های جدید تولید می&zwnj;شود. ما امیدواریم که این نامه دیزاینرها را برای به&zwnj;پا خاستن و مبارزه برای دموکراسی در جوامع خود و در تمام جهان برانگیزاند. 
ازیو مانزینی و ویکتور مارگولین 
شیکاگو، ۵ مارس ۲۰۱۷

نمونه&zwnj;هایی از نقطه&zwnj;نظرات افراد که برای این پلتفرم ارسال کرده&zwnj;اند در زیر آورده شده است: 
خوان ون&zwnj;در مرو&nbsp; 
پژوهشگر مستقل در حوزه دیزاین 
آفریقای جنوبی 
موضوع من درباره کشف مجدد تفکر سیستمی در فرآیند دیزاین (مباحثه دیزاین سایبرنتیک) به&zwnj;عنوان دیزاین سیستم&zwnj;های زنده و روشی جدید برای دیدن جهان پیرامون و نحوه تعامل ما با آن است. این به معنای تحقق کنترل درونی بر خود است، قبل از اینکه بتوان با &laquo;دیگری&raquo; به هر شکل معقولی برخورد کرد، زیرا اگرچه به دست آوردن کنترل بر رخدادها در دنیای واقعی برتری محسوب می&zwnj;شود اما همین طرز فکر نسبت به نظام&zwnj;های اجتماعی منجر به جامعه&zwnj;ای ناعادلانه و غیر مدنی می&zwnj;شود. 
دنیل آرتس&nbsp; 
آکادمی دیزاین ایدهوفن هلند 
اگرچه نقش دیزاین در سیاست&zwnj;گذاری در حال حاضر بیشتر و بیشتر پذیرفته می&zwnj;شود، من احساس می&zwnj;کنم نیاز است که دیزاینرها نفوذ خود را با شدت بیشتری اعمال کنند تا تأثیر بیشتری بر عرصه سیاسی داشته باشند. اگرچه ابزارهای دیزاین مانند دیزاین مشارکتی و دیزاین اشتراکی بسیار مؤثر هستند، من معتقدم که به یک رویکرد عملی&zwnj;تر نیاز است. با پیروی از تفکر آگونیستی فیلسوف موفه، من فکر می&zwnj;کنم که اعتراض در سیاست کنونی به خوبی بازنمایی نمی&zwnj;شود و ایده&zwnj;های متضاد فراتر از عرصه سیاسی مطرح می&zwnj;شوند. نیاز به دیزاینرهایی وجود دارد که بتوانند فضای سیاسی را با ایجاد فضای رقابتی باز کنند. در کنار این، باید مکالمات را &quot;بازطراحی&quot; کنیم تا مطمئن شویم که همه صداها شنیده می&zwnj;شوند. 
موگندی کی.ام ریتا 
سازمان جهانی دیزاین 
مونترئال کانادا 
من قویاً از ابتکار عمل برای دموکراسی حمایت می&zwnj;کنم. این فراخوانی فوری به دیزاینرهای سراسر جهان است که در مورد موضوعی که جامعه جهانی ما را تحت تاثیر قرار می&zwnj;دهد موضع متعهدانه اتخاذ کنند... به این منظور، انفعال حرفه&zwnj;ای و بی&zwnj;تفاوتی نقطه مقابل عمل دیزاین آگاهانه و مسئولیت&zwnj;پذیر اجتماعی است. 
فراخوان اقدام، حوزه&zwnj;های مختلف از جمله سازمان&zwnj;های دیزاین، لابی&zwnj;های شهروندی فعال و جوامع جهانی در سراسر جهان را تشویق می&zwnj;کند تا پروژه&zwnj;هایی را آغاز کنند که به طور اساسی به این دستور کار کمک می&zwnj;کنند. من به&zwnj;ویژه از جامعه دیزاین جهان درخواست می&zwnj;کنم که نقشی خلاقانه در پیشبرد این موضوع فوری داشته باشند. ما باید با حمایت از شکلی پویا، مؤکد و متعهد از کنشگری دیزاین که نقش حیاتی &laquo;دیزاین و دموکراسی برای زندگی بهتر برای همه&raquo; را متصور و راهبری می&zwnj;کند، &laquo;بخشی جدایی&zwnj;ناپذیر از راه&zwnj;حل&raquo; باشیم.

&nbsp;

&nbsp;

برخاستن دیزاین برای دموکراسی

&nbsp;

&nbsp;

انتخاب مبلمان منزل با گذشت زمان و در طول عمر یک فرد، تغییرات قابل&zwnj;توجهی می&zwnj;کند. این تحول تنها بازتابی از تغییر سلیقه&zwnj;ها نیست بلکه پاسخی&zwnj;ست به نیازها و اولویت&zwnj;های متفاوتی که با مراحل مختلف زندگی همراه است. از کندوکاو پرشور دوران جوانی گرفته تا ترجیحات مبتنی بر راحتی در میانسالی و نیازهای مبتنی بر ایمنی در دوران سالخوردگی؛ هر سنی رویکرد منحصر به فرد خود را به دیزاین منزل به همراه دارد. این یادداشت به بررسی نحوه تأثیر سن بر انتخاب مبلمان منزل می&zwnj;پردازد و تغییرات را در طول مراحل مختلف زندگی برجسته می&zwnj;کند.&nbsp;

&nbsp;

<h3>جوانی: زمانی برای کشف و شکل&zwnj;گیری هویت</h3>

دوران جوانی با جستجو، کشف خود و بیان هویت شخصی همراه است. جوانان اغلب فضای زندگی خود را به عنوان بومی برای بیان خود می&zwnj;بینند و این موضوع منجر به انتخاب&zwnj;های جسورانه در دیزاین مبلمان، رنگ&zwnj;ها و چیدمان می&zwnj;شود. این دوره با تمایل به استفاده از سبک&zwnj;ها، رنگ&zwnj;ها و چیدمان&zwnj;های متنوع مشخص می&zwnj;شود. افراد جوان اغلب به دنبال مبلمانی هستند که توجه را جلب کنند و حسی جسورانه باشند. همچنین دوره جوانی دوره&zwnj;ای&zwnj;ست که بسیاری برای اولین بار تجربه&zwnj;ی زندگی مستقل را دارند، به این معنی که انتخاب&zwnj;های مبلمان باید محدودیت&zwnj;های بودجه&zwnj;ای را با تمایل برای فضایی شیک و شخصی&zwnj;سازی شده، همساز کنند. 
در این دوره، قابلیت انعطاف&zwnj;پذیری و مقرون&zwnj;به&zwnj;صرفه&zwnj;بودن کلیدی هستند. مبلمان مدولار که می&zwnj;تواند به راحتی با شرایط زندگی مختلف، مانند مبل&zwnj;های تخت&zwnj;خواب&zwnj;شو، میزهای کشویی و کمدهای چندمنظوره سازگار باشد، بسیار جذاب است. این اقلام تنوع لازم را برای پاسخگویی به سبک&zwnj;های زندگی در حال تغییر ارائه می&zwnj;دهند. 
پایداری و محیط زیست نیز برای نسل جوان عوامل مهمی شده&zwnj;اند. ترجیح برای مبلمان ساخته شده از مواد بازیافتی، یا قطعاتی که بادوام و با طول عمر زیاد هستند، در حال افزایش است، که نیاز به جایگزینی مکرر اقلام به دلیل فرسودگی یا تغییر سلایق را کاهش می&zwnj;دهد.

&nbsp;

<h3>میانسالی: تعادل بین زیبایی&zwnj;شناسی، عملکرد و راحتی</h3>

هنگامی که افراد وارد دوران میانسالی می&zwnj;شوند، شاهد تغییر قابل&zwnj;توجهی به سمت جستجو برای راحتی، عملکرد و کیفیت در مبلمان منزل هستیم. این گروه سنی اغلب شرایط زندگی باثبات&zwnj;تری دارند و به&zwnj;دنبال فضایی هماهنگ و خوب دیزاین&zwnj;شده هستند که به نیازهای استراحت و سرگرمی پاسخ دهد. 
مبلمانی که زیبایی ظاهری را با دیزاین ارگونومیک ترکیب می&zwnj;کند، بسیار مورد توجه است. صندلی&zwnj;های راحتی که بدن را سفت نگه می&zwnj;دارند، مجموعه&zwnj;های غذاخوری با کیفیت برای میزبانی از دورهمی&zwnj;های خانوادگی و کمدهای ذخیره&zwnj;سازی جادار برای سازماندهی، اولویت&zwnj;های این مرحله را بازتاب می&zwnj;دهد. همچنین، سرمایه&zwnj;گذاری بیشتری در کیفیت صورت می&zwnj;گیرد، با ترجیح برای مبلمانی که نه&zwnj;تنها ظاهر خوبی دارد بلکه برای استفاده بلندمدت ساخته شده است. این گروه سنی اغلب مبلمانی با دیزاین ساده را انتخاب می&zwnj;کنند که به&zwnj;سرعت از مد نمی&zwnj;افتند. 
میانسالان همچنین بر ایجاد فضاهای زندگی مناسب خانواده تمرکز دارد. مبلمان با پارچه&zwnj;های مقاوم، گوشه&zwnj;های گرد و سطوحی که به راحتی تمیز می&zwnj;شوند، مهم می&zwnj;شوند تا نیازهای یک خانواده در حال رشد را برآورده کنند ضمن اینکه حسی از مدرن بودن را حفظ کنند.

&nbsp;

<h3>سالخوردگی: اولویت با ایمنی، دسترس&zwnj;پذیری و راحتی</h3>

برای سالخوردگان، تمرکز اصلی به سمت ایمنی، دسترس&zwnj;پذیری و حفظ استقلال در منزل تحول می&zwnj;یابد. انتخاب مبلمان تحت تأثیر نیاز به استفاده آسان، نگهداری حداقلی و ویژگی&zwnj;هایی است که حرکت و راحتی را پشتیبانی می&zwnj;کنند. 
صندلی&zwnj;های تکیه&zwnj;دار با قابلیت اینکه در بلندشدن و نشستن به سالمند کمک کند، تخت&zwnj;های قابل&zwnj;تنظیم و دوش&zwnj;های قابل دسترس نمونه&zwnj;هایی از مبلمان و وسایلی هستند که به نیازهای افراد مسن پاسخ می&zwnj;دهند. این اقلام به کاهش خطر سقوط و جراحت کمک می&zwnj;کنند، ضمن اینکه راحتی و سهولت استفاده را فراهم می&zwnj;آورند. 
در این دوره، تأکید نیز بر خلوت بودن و خالی نگه داشتن مسیرهای حرکتی در منزل برای تسهیل در رفت&zwnj;وآمد است. این موضوع به معنای انتخاب مبلمانی است که فضای خالی را به حداکثر برساند بدون اینکه عملکرد را فدا کند. 
روشنایی به یک جنبه حیاتی دیگر دیزاین خانه برای سالخوردگان تبدیل می&zwnj;شود، با تمرکز بر نورپردازی روشن و یکنواخت برای بهبود دید و پیشگیری از حوادث می&zwnj;توان آسودگی و آرامش را برای سالمندان فراهم کرد. نورپردازی مخصوص کار، نورهای زیر کابینتی و کلیدهای آسان برای استفاده برای ایجاد محیطی امن و راحت بسیار اساسی هستند. 
&nbsp;

<h3>طراحی جهانی: روندی در حال رشد</h3>

سنین مختلف الزامات روزافزونی را برای دیزاین جهانی به&zwnj;وجود می&zwnj;آورد - فلسفه دیزاین که فضاها را برای همه افراد، صرف&zwnj;نظر از سن یا توانایی، قابل دسترس می&zwnj;سازد. این رویکرد بر اهمیت فضاهای زندگی انعطاف&zwnj;پذیر تأکید دارد که می&zwnj;توانند نیازهای تکاملی فرد یا خانواده را برآورده کنند. 
دیزاین جهانی در مبلمان ممکن است شامل کانترهای با ارتفاع قابل تنظیم، دستگیره&zwnj;های در به جای دستگیره&zwnj;های گرد و مواد کفپوشی باشد که هم مقاوم و هم ضد لغزش هستند. هدف ایجاد خانه&zwnj;ای است که عملکردی، امن و دعوت&zwnj;کننده برای همه باشد، نشان&zwnj;دهنده تغییر به سمت اصول دیزاین خانه&zwnj;ای&zwnj;ست که پذیرای تمامی سنین باشد. 
با درک و پاسخگویی به نیازها و ترجیحات منحصربه&zwnj;فرد در هر مرحله از زندگی، افراد می&zwnj;توانند فضاهای زندگی خلق کنند که نه&zwnj;تنها سبک شخصی آن&zwnj;ها را منعکس می&zwnj;کند بلکه به سلامتی و تغییرات سبک زندگی آن&zwnj;ها در طول زمان نیز اهمیت می&zwnj;دهد. 
به عبارت دیگر، دیزاین جهانی به&zwnj;دنبال ایجاد فضاهایی است که برای همه، صرف&zwnj;نظر از سن یا توانایی جسمی، قابل دسترس و کاربردی باشد. این رویکرد این اطمینان را به&zwnj;وجود می&zwnj;آوردند که خانه&zwnj;ها می&zwnj;توانند با تغییر نیازهای ساکنین خود در طول زمان، تطبیق یابند؛ انتخابی عملی برای خانواده&zwnj;هایی که به دنبال ایمن&zwnj;سازی فضای زندگی خود برای آینده هستند.

&nbsp;

&nbsp;

الزامات روزافزون دیزاین جهانی

رابطه‌ی بین سن و مبلمان منزل

&nbsp;

&nbsp;

دیزاین انتقادی رویکردی نوآورانه در دیزاین است که به جای تمرکز بر ایجاد محصولات و خدمات کاربردی، بر ایجاد بحث و گفتگو در مورد مسائل اجتماعی، فرهنگی، و اخلاقی متمرکز است. این رویکرد، که اغلب از طریق اشیاء، آثار هنری و تجربیات مجازی به اجرا درمی&zwnj;آید، به دیزاین به&zwnj;عنوان وسیله&zwnj;ای برای انتقاد و بازتعریف مفاهیم و ایده&zwnj;های پذیرفته&zwnj;شده نگاه می&zwnj;کند. در این یادداشت، ما به بررسی مفهوم دیزاین انتقادی، پیشینه، اهداف، و تأثیر آن بر جامعه و فرهنگ می&zwnj;پردازیم. 
همانطور که گفتیم دیزاین انتقادی به رویکردی اشاره دارد که فراتر از ایجاد محصولات زیبا و کاربردی است و به جای آن، به سمت طرح پرسش&zwnj;ها و ایجاد بحث در مورد مسائل اجتماعی، اخلاقی و فناورانه حرکت می&zwnj;کند. این رویکرد، که اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط آنتونی دان و فیونا رابی مطرح شد، به دنبال آن است که از طریق دیزاین، به تفکر انتقادی در مورد آینده&zwnj;های ممکن و نقش دیزاین در جامعه بپردازد. دیزاین انتقادی نه&zwnj;تنها به دنبال ارائه راه&zwnj;حل&zwnj;های عملی نیست بلکه می&zwnj;خواهد چالش&zwnj;ها و فرضیات پذیرفته&zwnj;شده را به چالش بکشد و از این طریق به گفتگو و بازاندیشی در مورد موضوعات مختلف دعوت کند. 
اهداف اصلی دیزاین انتقادی عبارتند از ایجاد فضایی برای تفکر انتقادی و بازاندیشی در مورد مسائل معاصر و آینده. این نوع دیزاین می&zwnj;کوشد تا با ارائه سناریوها، اشیاء، و تجربیاتی که مخاطبین را به تفکر وادار می&zwnj;کند، نقش دیزاین در شکل&zwnj;دهی به جامعه و فرهنگ را به چالش بکشد. هدف از این کار ایجاد بحث و گفتگو در مورد موضوعات مهم و اغلب نادیده گرفته شده است، به گونه&zwnj;ای که مخاطبین را تشویق می&zwnj;کند تا در مورد آینده&zwnj;های ممکن و نقش خود در شکل&zwnj;دهی به این آینده&zwnj;ها تفکر کنند. 
دیزاین انتقادی می&zwnj;تواند موضوعات وسیعی را در بر بگیرد، از جمله فناوری، اخلاق، سیاست، محیط&zwnj;زیست، و نظایر آن. به عنوان مثال، در یک پروژه دیزاین انتقادی ممکن است به تأثیرات اجتماعی و اخلاقی فناوری&zwnj;های جدید مانند هوش مصنوعی پرداخته شود. یا ممکن است به چالش&zwnj;های زیست&zwnj;محیطی مانند تغییرات آب و هوایی یا مصرف&zwnj;گرایی توجه داشته باشد. این پروژه&zwnj;ها از طریق استفاده از دیزاین به&zwnj;عنوان وسیله&zwnj;ای برای انتقاد و پرسش، به دنبال ایجاد بینش و آگاهی در مورد این مسائل هستند. 
دیزاین انتقادی از طیف وسیعی از روش&zwnj;ها و تکنیک&zwnj;ها استفاده می&zwnj;کند، از جمله نصب آثار هنری در فضای عمومی، اشیاء دیزاین&zwnj;شده، فیلم، و داستان&zwnj;سرایی. این رویکردها به دیزاینرها امکان می&zwnj;دهد تا مفاهیم انتقادی خود را به شکل&zwnj;هایی جذاب و تأمل&zwnj;برانگیز ارائه دهند، به&zwnj;گونه&zwnj;ای که مخاطبین را به تفکر وادارد و بحث و گفتگو را تشویق می&zwnj;کند. این تکنیک&zwnj;ها می&zwnj;توانند شامل کارگاه&zwnj;های تفکر دیزاین، نمایشگاه&zwnj;ها، و حتی پلتفرم&zwnj;های دیجیتالی باشند که به اشتراک&zwnj;گذاری و بحث در مورد ایده&zwnj;ها کمک می&zwnj;کنند.

<img alt="دیزاین انتقادی" class="w-100" src="https://ecommerce.rost.ir/filemanager/Articles/Critical design/critical design 02.jpg" />

دیزاینی برای نمایشگاه &laquo;چه می&zwnj;شد اگر...&raquo; با عنوان چه می&zwnj;شد اگر از طریق اکوسیستم&zwnj;های خانگی غذای خودمان را تأمین می&zwnj;کردیم

&nbsp;

دیزاین انتقادی در نهایت به دنبال تأثیرگذاری بر تفکر و رفتار مخاطبان است. این رویکرد می&zwnj;تواند به عنوان ابزاری برای افزایش آگاهی و تغییر نگرش در مورد مسائل مهم اجتماعی، فرهنگی و زیست&zwnj;محیطی عمل کند. با این حال، دیزاین انتقادی خود موضوعی برای مناقشه است، به ویژه در مورد دسترسی و فهم پروژه&zwnj;ها توسط عموم مردم و میزان اثربخشی آن&zwnj;ها در ایجاد تغییرات معنادار. با وجود این نقدها، دیزاین انتقادی رویکردی قدرتمند و تأثیرگذار در طراحی محسوب می&zwnj;شود که به تحریک تفکر و بحث در مورد مسائل مهم می&zwnj;تواند کمک می&zwnj;کند.

<h3> 
مثال&zwnj;هایی در حوزه دیزاین انتقادی</h3>

یکی از مثال&zwnj;های بارز و تاثیرگذار در زمینه دیزاین انتقادی، پروژه &laquo;حیوانات ترانسژنتیک&raquo; (Transgenic Pets) از آنتونی دان و فیونا رابی است. این پروژه به بررسی تأثیر فناوری&zwnj;های ژنتیکی بر زندگی روزمره و روابط انسان با حیوانات خانگی می&zwnj;پردازد.&nbsp; 
در این پروژه، دان و رابی از طریق دیزاین و نمایش مدل&zwnj;هایی از حیوانات خانگی ترانسژنتیک، مانند گربه&zwnj;هایی که در تاریکی می&zwnj;درخشند یا موش&zwnj;هایی که عطر گل را منتشر می&zwnj;کنند، به چالش&zwnj;های اخلاقی و اجتماعی ناشی از دستکاری ژنتیکی در حیوانات پرداختند. این پروژه نه&zwnj;تنها به موضوعات مرتبط با فناوری ژنتیکی می&zwnj;پردازد، بلکه سؤالاتی در مورد مالکیت، زیبایی&zwnj;شناسی و مسئولیت&zwnj;های اخلاقی انسان&zwnj;ها در قبال موجودات دیگر را نیز مطرح می&zwnj;کند. 
پروژه &laquo;حیوانات ترانسژنتیک&raquo; به عنوان یک مثال قدرتمند از دیزاین انتقادی، مخاطبین را به تفکر در مورد پیامدهای بالقوه و نامطلوب فناوری&zwnj;های نوین بر زندگی روزمره و روابط طبیعی دعوت می&zwnj;کند. این نوع پروژه&zwnj;ها نمونه&zwnj;هایی از چگونگی استفاده از دیزاین به&zwnj;عنوان ابزاری برای ایجاد بحث و گفتگو در مورد مسائل پیچیده و چندوجهی در جامعه هستند. 
یک مثال دیگر از دیزاین انتقادی چیدمان خانه&zwnj;ای توسط استودیوی دیزاین Superflux است که در قالب یک اینستالیشن با عنوان &laquo;کاهش شُک&raquo; اجرا شده بود. کاهش شوک (لندن، ۲۰۵۰) با هدف ملموس، قابل ارتباط و خاص کردن اندازه و پیچیدگی یک ابر بحران مانند تغییرات آب و هوایی است. 
در این پروژه، پس از تحقیقات گسترده و نمونه&zwnj;سازی و همچنین مصاحبه با کارشناسان ناسا، اداره هواشناسی بریتانیا و انجمن برای آینده، این استودیو یک آپارتمان کامل در آینده را ساخت که در بر تغییرات آب و هوایی و پیامدهای آن بر امنیت غذایی متمرکز بود.&nbsp; 
مردم می&zwnj;توانستند وارد این خانه شوند و مستقیماً خودشان تجربه کنند که محدودیت&zwnj;های این آینده ممکن است چه حسی داشته باشد. به جای ترساندن بازدیدکنندگان و ناآماده ماندن از چالش&zwnj;های این جهان، روش&zwnj;ها و ابزارهایی را برای نه تنها زنده ماندن، بلکه پیشرفت در آنجا به اشتراک گذاشتند.

<img alt="دیزاین انتقادی" class="w-100" src="https://ecommerce.rost.ir/filemanager/Articles/Critical design/critical design 03.jpg" />

در پروژه کاهش شک (لندن ۲۰۵۰) خانه&zwnj;ای باتوجه به کمبود مواد غذایی در سال ۲۰۵۰ در انگلستان دیزاین شد

&nbsp;

در صنعت مبلمان نیز پروژه&zwnj;هایی با رویکرد دیزاین انتقادی وجود دارند که به بررسی و چالش موضوعات مختلف اجتماعی، اخلاقی، و محیط زیستی می&zwnj;پردازند. یکی از این نمونه&zwnj;ها، کارهای مارتینو گمپر است که به ویژه در زمینه بازیافت و بازآفرینی مبلمان شهرت دارد. 
مارتینو گمپر، پیزاینر و هنرمند ایتالیایی، با پروژه &laquo;۱۰۰ صندلی در ۱۰۰ روز&raquo; یک نمونه بارز از دیزاین انتقادی در صنعت مبلمان ارائه داد. در این پروژه، او در طول ۱۰۰ روز، هر روز با استفاده از قطعات و تکه&zwnj;های بازیافتی از مبلمان قدیمی، یک صندلی جدید دیزاین کرد و ساخت. هدف از این پروژه تنها ارائه یک مجموعه مبلمان نبود، بلکه گمپر قصد داشت تا به چالش&zwnj;های مربوط به مصرف&zwnj;گرایی، پایداری و ارزش&zwnj;های نهفته در اشیاء دور ریختنی بپردازد. 
پروژه &laquo;۱۰۰ صندلی ۱۰۰ روز&raquo; از چند جنبه حائز اهمیت است. اول، این کار به مسئله بازیافت و بازآفرینی در صنعت مبلمان توجه می&zwnj;کند، نشان می&zwnj;دهد که چگونه می&zwnj;توان از مواد بازیافتی برای ایجاد آثار جدید و خلاقانه استفاده کرد. دوم، این پروژه به چالش&zwnj;های پیرامون مصرف&zwnj;گرایی و اثرات آن بر محیط زیست می&zwnj;پردازد. و سوم، با ارائه طراحی&zwnj;های منحصربه&zwnj;فرد و گاهی غیرعادی، به تفکر انتقادی در مورد معنا و کاربرد اشیاء در زندگی روزمره دعوت می&zwnj;کند.

<img alt="دیزاین انتقادی" class="w-100" src="https://ecommerce.rost.ir/filemanager/Articles/Critical design/critical design 01.jpg" />

پروژه ۱۰۰ صندلی در ۱۰۰ روز

&nbsp;

پروژه&zwnj;هایی مانند &laquo;۱۰۰ صندلی ۱۰۰ روز&raquo; نمونه&zwnj;هایی از نحوه استفاده از دیزاین انتقادی برای مطرح کردن سوالات مهم در زمینه&zwnj;های پایداری، مصرف&zwnj;گرایی، و ارزش&zwnj;های فرهنگی هستند. این نوع دیزاین نه&zwnj;تنها به دنبال ایجاد محصولات جدید است بلکه می&zwnj;کوشد تا با ایجاد بحث و گفتگو، تأثیر عمیق&zwnj;تری بر جامعه و فرهنگ داشته باشند.

&nbsp;

&nbsp;

دیزاین انتقادی و نقش آن در ساخت آینده‌ای بهتر

فراتر از زیبایی

&nbsp;

&nbsp;

<a href="https://www.ikea.com/gb/en/">IKEA </a>یک برند مبلمان و محصولات خانگی سوئدی است. اگرچه این برند در ایران شعبه&zwnj;ای ندارد اما امروز کمتر کسی است که نام این برند را نشنیده یا حداقل یکی از محصولات آن را در منزل نداشته باشد. کپی&zwnj;برداری از محصولات IKEA نیز در ایران بسیار رایج شده است. اما چه ویژگی&zwnj;هایی در دیزاین محصولات این برند آن را تا این حد متمایز و همه&zwnj;گیر کرده است تا جایی که حتی در کشورهایی که شعبه&zwnj;ای از این برند موجود نیست، هواخواه زیادی دارد. به&zwnj;طورکلی محصولات IKEA مزایای سبک دیزاین نوردیک را به ارث برده&zwnj;اند و آن را تکامل می&zwnj;بخشند. این عامل بسیار مهمی است که محصولات این برند را به&zwnj;روز و متناسب با تحولات سبک زندگی جهانی کرده است. 
مبلمان IKEA از زمان آغاز به کار خود به دیزاین و تولید محصولات زیبا و بادوام ارزان&zwnj;قیمت برای رفع نیازهای عمومی در خانه و محل کار پرداخته است. رنگ&zwnj;بندی&zwnj;های ساده آن نمادی از سرزندگی نسل جدیدی از جوانان است. اما تنها جوانان طرفداران این برند نیستند. می&zwnj;توان گفت در کشورهای درحال&zwnj;توسعه محصولات IKEA کارگران یقه سفید را در شهرهای بزرگ هدف قرار می&zwnj;دهد. سبک اسکاندیناوی در طراحی IKEA باعث می&zwnj;شود محصولات آن مفهوم بسیار قدرتمندی از تمایز داشته باشند و اکثر مصرف&zwnj;کنندگان کشورهای درحال&zwnj;توسعه آن را دوست داشته باشند. در یک کلام IKEA عمدتاً در فرآیند موقعیت&zwnj;یابی بازار، بازار هدف را در سطح طبقه متوسط جامعه قرار می&zwnj;دهد و با سبک طراحی منحصربه&zwnj;فرد خود به سرعت در بازار جهانی توسعه یافته است.

<h3> 
کانسپت دیزاین محصول IKEA</h3>

الف- دوستدار محیط&zwnj;زیست در انتخاب مواد 
با افزایش آگاهی مردم در زمینه حفاظت از محیط&zwnj;زیست تمایل آن&zwnj;ها به پایداری در فرآیند مصرف بیشتر شده است. در محصولات IKEA از مواد قابل بازیافت مانند چوب، پنبه، فلز و شیشه نیز برای پاسخ دادن به میل حفاظت محیط&zwnj;زیست مصرف&zwnj;کنندگان استفاده می&zwnj;شود. چوب ماده&zwnj;ای است که معمولا در دیزاین خانه استفاده می&zwnj;شود. در فرآیند دیزاین محصول، IKEA چوب را از طریق فشرده&zwnj;سازی، پودر کردن و برش مستقیم بدون تغییر یا مواد افزودنی به محصولات خانگی تبدیل می&zwnj;کند. پارچه&zwnj;هایی مانند مبل، فرش و بالش در محصولات خانگی نیز می&zwnj;توانند پس از ضدعفونی مجدداً قابل&zwnj;استفاده هستند. 
علاوه بر این، به&zwnj;منظور کاهش وابستگی به پارچه&zwnj;های نخی در محصولات خانگی IKEA، دیزاین و تولید محصولات خواب با ترکیب ۵۰ درصد نخ با ۵۰ درصد الیاف لیوسل انجام می&zwnj;شود. این ترکیب بستر نرم&zwnj;تری برای خوابیدن ایجاد می&zwnj;کند. از سوی دیگر، مواد شیمیایی مورد نیاز در فرآیند تولید در یک سیستم بسته بازیافت می&zwnj;شود که موجب کاهش اثرات مخرب زیست&zwnj;محیطی و اتلاف منابع می&zwnj;شود. 
ب- سادگی و ظرافت 
از منظر ظاهر، IKEA دیزاین&zwnj;های ساده، ظریف و دقیقی دارد. از هر محصول IKEA می&zwnj;توان به اندازه یک اثر هنری لذت برد، اگر در پس&zwnj;زمینه&zwnj;ای با رنگی خنثی قرار گیرد. در فرآیند دیزاین IKEA، ایده پروخالی به طور گسترده&zwnj;ای به کار می&zwnj;رود که ایدئولوژی هنری محصولات IKEA را بازتاب می&zwnj;دهد. 
علاوه بر این، فرآیند دیزاین محصولات IKEA بسیار کاربردی است و همچنین از طریق چیدمان آن در فضای سفید ویژگی&zwnj;های محصول را برجسته می&zwnj;کند. میز Vitesse در محصولات خانگی IKEA در تصویر 1 نشان داده شده است. ساختار اصلی این محصول چند میله فولادی با رویه شیشه&zwnj;ای است. در این محصول هیچ لوازم جانبی اضافه نشده است، اما کارکرد ساده متریال حس عملکرد و ساختار آن را عیان می&zwnj;کند. هنگامی که چیزی روی آن قرار می&zwnj;گیرند، ظرافت آن شیء برجسته می&zwnj;شود و در نتیجه لذت زیبایی را در افراد برمی&zwnj;انگیزد. می&zwnj;توان گفت که این مجموعه خود یک تصویر هنری منحصربه&zwnj;فرد است؛ دیزاینی پروخالی در چیدمان خانه. 
ج- بسته&zwnj;بندی کم حجم و مسطح برای جابه&zwnj;جایی 
لجستیک بخش مهمی از فرآیند دیزاین، تولید و فروش محصول است. در فرآیند دیزاین محصولات خانگی، طراحان باید به لجستیک و حمل آن تا خانه نیز توجه کامل داشته باشند و همچنین هزینه&zwnj;های لجستیک را کاهش دهند. مدل بسته&zwnj;بندی مسطح که توسط IKEA اتخاذ شده است حجم اشغال&zwnj;شده را در فرآیند حمل و نقل تا حد زیادی کم می&zwnj;کند و در نتیجه تعداد دفعات حمل&zwnj;ونقل را کاهش می&zwnj;دهد. همچنین از اتلاف سوخت و آلودگی هوا ناشی از حمل&zwnj;و&zwnj;نقل محصولات خانگی جلوگیری می&zwnj;کند. علاوه بر این، IKEA کارخانه&zwnj;های تولید برون&zwnj;سپاری&zwnj;شده در مقیاس جهانی ایجاد کرده است. بنابراین مواد اولیه بومی دسترس&zwnj;پذیرتر شده است که منجر به کاهش قابل&zwnj;توجه هزینه&zwnj;های تولید، بسته&zwnj;بندی و هزینه&zwnj;های حمل&zwnj;و&zwnj;نقل می&zwnj;شود. به&zwnj;عنوان مثال، بسته&zwnj;بندی تخت در کشور چین از مواد بومی ساخته شده است که می&zwnj;تواند هزینه ساخت IKEA را تا حد زیادی کاهش دهد. 
د- مقرون&zwnj;به&zwnj;صرفه بودن و دیزاین خلاقانه انسان&zwnj;محور 
مقرون&zwnj;به&zwnj;صرفه بودن و دیزاین خلاقانه انسان&zwnj;محور نیز از عوامل مهم موفقیت دیزاین محصولات خانگی IKEA است. در بازارهای داخلی کشورهای در حال توسعه، بسیاری از محصولات فروخته شده توسط IKEA از قیمت پایین&zwnj;تری نسبت به سایر محصولات مشابه برخوردار هستند که این خود دلیل مهمی است که باعث جذب بسیاری از کاربران به فروشگاه&zwnj;های IKEA برای خرید محصولات خانگی شده است. در فرآیند تولید محصولات خانگی IKEA، تولید انبوه ماشین&zwnj;آلات در مقیاس وسیع انجام می&zwnj;شود که به&zwnj;طور مؤثر هزینه نیروی کار مورد نیاز برای تولید را کاهش می&zwnj;دهد و در نتیجه هزینه کلی تولید محصولات خانگی را کم می&zwnj;کند. حجم فروش خود IKEA نسبتاً زیاد است، بنابراین قیمت فروش محصول را می&zwnj;توان در محدوده نسبتاً پایینی قرار داد تا مردم را برای خرید مشتاق کرد. علاوه بر قیمت پایین، محصولات IKEA بسیار خلاقانه نیز هستند و کیفیت محصول را می&zwnj;توان کاملاً تضمین کرد که باعث محبوبیت محصولات خانگی IKEA در بین مصرف&zwnj;کنندگان شده است. به&zwnj;عنوان&zwnj;مثال، چراغ زمینی Hao Ke که در تصویر 2 نشان داده شده است، از یک سر لامپ بزرگ و یک لوله باریک تشکیل شده است که به افراد اجازه می&zwnj;دهد به&zwnj;راحتی آن را جابه&zwnj;جا کنند. این سبک طراحی در محیط خانه نیز به&zwnj;راحتی با دیگر وسایل منزل هماهنگ می&zwnj;شود و بنابراین موردپسند افراد بسیار زیادی است. 
ه- تولید انبوه همراه با دیزاین ترکیبی مدولار 
تمامی محصولات IKEA در مقیاس انبوه تولید می&zwnj;شوند. این روش تولید می&zwnj;تواند فاکتور زمان را کاهش دهد که از ویژگی&zwnj;های معمول طراحی صنعتی مدرن است. اگرچه IKEA بیشتر به توجه به تولید سنتی مبتنی بر فرآیندِ دیزاینِ نوردیک مشهور است، اما با رشد مستمر جامعه، تقاضای مردم برای محصولات خانگی در مقیاس انبوه بیشتر شده است. علاوه&zwnj;براین، برای حمل&zwnj;و&zwnj;نقل بهتر، همه محصولات IKEA به صورت مدولار دیزاین می&zwnj;شوند. در مرکز خرید IKEA، تمامی محصولات آن در قسمت تحویل طبقه پایین یافت می&zwnj;شود. پس از آن&zwnj;که مصرف&zwnj;کنندگان محصولات مورد علاقه خود را در طبقه بالا پیدا کردند، می&zwnj;توانند مستقیماً در طبقه پایین آن را تحویل بگیرند. همچنین می&zwnj;توانند کالاهای خریداری&zwnj;شده را باز نشده مستقیماً درب منزل تحویل بگیرند که با یک نصب ساده می&zwnj;توان از آنها استفاده کرد. در حقیقت تولید انبوه و ترکیب مدولار نیز از عوامل مهم گسترش موفقیت&zwnj;آمیز تجارت IKEA است. 
و- دیزاین ساده و در عین حال متنوع 
اکثر محصولات IKEA باتوجه به اصل سادگی دیزاین شده&zwnj;اند و در فرآیند فروش، کاربران بالاخره می&zwnj;توانند محصولی را پیدا کنند که نیازها و سلیقه&zwnj;شان را برآورده می&zwnj;کند و با بودجه&zwnj;شان همخوانی دارد.&nbsp; 
دیزاینرهای محصولات IKEA برای راحتی بیشتر کاربران، راهکارهای چیدمان متنوعی را دیزاین کرده و در فروشگاه IKEA قرار می&zwnj;دهند تا کاربران بتوانند انتخاب&zwnj;هایی بر اساس شرایط خود و همچنین برای محصولات مکمل داشته باشند. علاوه&zwnj;براین، در فرآیند دیزاین محصولات IKEA، فرم&zwnj;های مختلفی برای همان نوع خانواده محصولات ساخته می&zwnj;شود. برخی از دیزاینرها نیز ایده&zwnj;های سنتی را با مدرن در فرآیند دیزاین محصول ادغام می&zwnj;کنند. تولید متنوع طیف وسیعی از محصولات به مشتریان اجازه می&zwnj;دهد تا انتخاب&zwnj;های بیشتری در فرآیند خرید محصول داشته باشند. بنابراین، در فرآیند دیزاین محصول IKEA، اگرچه سبک طراحی عمدتا ساده است، اما محصولات IKEA دارای جلوه&zwnj;های دیزاین متنوعی نیز هستند که می&zwnj;تواند گزینه&zwnj;های خرید گسترده&zwnj;تری را در اختیار مصرف&zwnj;کنندگان قرار دهد.

<h3> 
تجربه منحصربه&zwnj;فرد کاربر IKEA</h3>

الف- خارج از دیزاین محصول 
عموماً مردم دوست دارند محصول را دست بگیرند و آن را لمس کنند. اما اندازه محصول خانگی نسبتا بزرگ است. بنابراین دیزاینر باید در دیزاین محصول کلیتی از یک خانه را در نظر بگیرد. همین ایده در نمایشگاه&zwnj;های IKEA وجود دارد که نمونه&zwnj;هایی از چیدمان در یک فضاست. این فضا به افراد اجازه می&zwnj;دهد تا با آن درگیر شوند تا تجربه واقعی&zwnj;تری از محصول داشته باشد. چه در فروشگاه، چه در دفترچه راهنمای محصول، IKEA همه محصولات خانگی را در هر فضای نمونه چیدمان شده قرار می&zwnj;دهد، به&zwnj;طوری&zwnj;که به مصرف&zwnj;کنندگان اجازه می&zwnj;دهد درک بصری از اندازه، قیمت و سازگاری محصول با محیط اطراف داشته باشند. در نتیجه عقلانیت انتخاب محصولات را افزایش می&zwnj;دهد و به&zwnj;طور مؤثر از مشکل ناهمخوانی محصولات خانگی جلوگیری می&zwnj;کند. 
ب- حس استقلال همانند خانه 
در فروشگاه&zwnj;های IKEA، مصرف&zwnj;کنندگان می&zwnj;توانند لابه&zwnj;لای محصولات مختلف حرکت کنند و هیچ پرسنلی آن&zwnj;ها را دنبال نمی&zwnj;کند. در فرآیند خرید محصولات خانگی، راحتی عامل مهمی در تجربه کاربر است. منظور از راحتی، رضایت افراد از جنبه&zwnj;های فیزیکی و روانی محیط عینی است. تنها در وضعیت آزاد و راحت است که افراد می&zwnj;توانند در تجربه محصولات خانگی غرق شوند. در فروشگاه&zwnj;های IKEA، مصرف&zwnj;کنندگان می&zwnj;توانند راحتی خانه را احساس کنند و در فضایی خودمانی محصولات خانگی را تجربه کنند. 
علاوه&zwnj;براین، کاربران می&zwnj;توانند مستقیماً دیزاینر هر یک از محصولات IKEA بشناسند. این ویژگی کانال&zwnj;های خرید متنوع&zwnj;تری را برای برخی از مشتریان وفادار IKEA فراهم می&zwnj;کند. چرا که برخی از مشتریان محصولات یک یا چند دیزاینر آشنا را خریداری می&zwnj;کنند. در این روش خرید، کاربران می&zwnj;توانند یک تجربه سفارشی خاص را نیز داشته باشند که تجربه منحصر به فرد IKEA هست. 
ج- مراقبت در منزل 
برای خانواده&zwnj;هایی که در خانه&zwnj;شان بچه دارند، IKEA می&zwnj;تواند مراقبت&zwnj;های دقیقی را برای آن&zwnj;ها فراهم کند. این مراقبت&zwnj;ها نه&zwnj;تنها در دیزاین خانه، بلکه در مراقبت&zwnj;های روانی کودکان نیز بازتاب دارد. از آنجایی که کودکان پرتحرک هستند و تعادل ضعیفی دارند، می&zwnj;بایست در دیزاین IKEA از آنها محافظت شود. سری محافظ ایمنی پاترو که در تصویر 3 نشان داده شده است یک وسیله محافظ مهم در خانه است و می&zwnj;تواند مراقب خوبی از کودکان باشد. 
در فرآیند دیزاین محصولات کودک تمرکز بر ایمنی در اولویت است و پس از آن اطمینان از راحتی استفاده و انسان&zwnj;محور بودن ضروری است. در فرآیند دیزاین، نیازهای روانی کودکان باید به&zwnj;طورکامل در نظر گرفته شود. کودکان در روند رشد مداوم هستند و در سنین مختلف نیز نیازهای متفاوتی دارند. بنابراین در فرآیند دیزاین IKEA محصولاتی باتوجه به نیازهای سنین مختلف تولید می&zwnj;شود.

&nbsp;

<h3>نتیجه&zwnj;گیری</h3>

سبک دیزاین و فضای فروشگاه IKEA نه&zwnj;تنها محصولات خانگی، بلکه سبک زندگی ساده و راحت را به مردم ارائه می&zwnj;دهد. در فرآیند دیزاین فضای فروشگاه خانگی، IKEA می&zwnj;تواند سبک&zwnj;ها و مدل&zwnj;های مختلفی را به مردم نمایش دهد تا افراد بتوانند محصولات خانگی را در فضایی همانند خانه خود تجربه کنند. در فرآیند دیزاین محصولات IKEA، محصولات بر اساس نیازهای متنوع مصرف&zwnj;کنندگان دیزاین می&zwnj;شوند و تعین&zwnj;بخش مفهوم طراحی خوب انسان&zwnj;محور هستند.

&nbsp;

 
&nbsp;

دیزاین با مقبولیت جهانی

عوامل کلیدی موفقیت IKEA در دیزاین محصول

&nbsp;

&nbsp;

دنبال&zwnj;کردن ریشه و تبار یک مفهوم برای درک آن بسیار حیاتی است. دیزاین نیز همانند دیگر مفاهیم در تاریخ، مسیری آمیخته با تئوری و عمل را پیموده است و تا به امروز به یکی از مؤثرترین رویکردها برای نیازهای انسانی، نوآوری&zwnj;های فناوری و استراتژیک زمان ما تبدیل شده است. 
فهرست کردن همه عوامل تأثیرگذاری که منجر به درک معاصر از تئوری، فرآیند و عمل دیزاین شده است، عملاً غیرممکن است. تحلیل&zwnj;گران کسب و کار، مهندسان، دانشمندان و افراد خلاق، چندین دهه، تبار نوآوری را مطالعه کرده&zwnj;اند. ایده اولیه تفکر طراحی به دهه&zwnj;های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ برمی&zwnj;گردد، اگرچه این ارجاعات بیشتر در چارچوب معماری و مهندسی بودند؛ یعنی زمینه&zwnj;هایی که برای دست&zwnj;وپنجه نرم کردن با محیطِ به&zwnj;سرعت در حال تغییر آن دوران، تلاش می&zwnj;کردند. 
اما جنگ جهانی دوم تأثیر عمیقی بر تفکر استراتژیک داشت و از آن زمان تاکنون راه&zwnj;های جدیدی برای حل مشکلات پیچیده دنبال شده است. در واقع، می&zwnj;توان گفت این بحران بزرگ جهانی به&zwnj;طور اساسی روشی را که ما در مدیریت، تولید و طراحی صنعتی در دنیای مدرن به کار می&zwnj;گیریم، تغییر داد. بیایید نگاهی به تاریخچه تفکر دیزاین بیندازیم و ببینیم که داستان از این نقطه به بعد چگونه پیش می&zwnj;رود.

&nbsp;

<h3>دهه ۱۹۶۰: تلاش هایی برای علمی کردن دیزاین</h3>

در دهه ۱۹۶۰، جامعه روش&zwnj;ها و فرآیندهای علمی را در برای درک هر جنبه&zwnj;ای از دیزاین به کار می&zwnj;گرفتند؛ اینکه یک پدیده یا یک محصول چگونه کار می&zwnj;کند و تحت تأثیر چه چیزی قرار می&zwnj;گیرد. 
نایجل کراس &nbsp;- استاد بازنشسته مطالعات دیزاین در اُپن یونیورسیتی، انگلستان &ndash; چالشی را که در اوایل دهه ۱۹۶۰ شروع شد در مقاله &quot;دیزاین روش&zwnj;های شناخت: رشته دیزاین در مقابل علم دیزاین&quot; (۱۹۸۲) بررسی می&zwnj;کند. کراس به بیانیه&zwnj;های باکمینستر فولر ، فن&zwnj;شناس رادیکال، اشاره می&zwnj;کند که در آن به &laquo;دهه علم دیزاین&raquo; پرداخته است: 
&laquo;[فولر] خواستار &laquo;انقلاب علم دیزاین&raquo; مبتنی بر علم، فناوری و عقل&zwnj;گرایی برای غلبه بر مشکلات انسانی و زیست&zwnj;محیطی شده است. وی معتقد بود این مسائل با سیاست و اقتصاد قابل حل نیست.&raquo; 
&nbsp; &nbsp; &nbsp;- نایجل کراس، ۲۰۰۱ 
مبارزه در طول این دهه ادامه یافت و تلاش&zwnj;های بیشتری برای ورود این رشته به علوم عقلی و در نهایت علمی کردن دیزاین انجام شد. 
-ابداع اصطلاح &quot;مشکلات هولناک&quot; 
در اواسط دهه ۱۹۶۰، هورست ریتل &nbsp;به طور گسترده در مورد موضوع حل مسئله در دیزاین نوشت و صحبت کرد ... به&zwnj;طوری&zwnj;که او به عنوان نظریه&zwnj;پرداز دیزاین شناخته می&zwnj;شود که اصطلاح &quot;مشکل هولناک&quot; را برای توصیف مسائل چندبعدی و بسیار پیچیده ابداع کرد. ریتل به&zwnj;طورخاص بر این موضوع تمرکز کرد که چگونه می&zwnj;توان از روش&zwnj;های دیزاین برای مقابله با مشکلات هولناک استفاده کرد و اینکه چگونه این روش&zwnj;ها بر کار بسیاری از متخصصان دیزاین و دانشگاهیان آن زمان تأثیر داشتند. 
مشکلات هولناک در قلب تفکر دیزاین جای دارند زیرا دقیقاً همین مشکلات پیچیده و چندبعدی هستند که به یک روش مشترک برای به&zwnj;دست&zwnj;آوردن درک عمیق از نیازها، انگیزه&zwnj;ها و رفتار انسان&zwnj;ها نیاز دارند.

<h3> 
دهه 1970: ظهور اصول تفکر دیزاین</h3>

هربرت سایمون ، دانشمند شناختی و برنده جایزه نوبل، اولین کسی بود که در کتاب خود با عنوان &laquo;علوم امر مصنوع&raquo; در سال ۱۹۶۹ از دیزاین به&zwnj;عنوان یک روش تفکر یاد کرد. او سپس در دهه ۱۹۷۰ به ارائه ایده&zwnj;های بسیاری پرداخت که امروزه به&zwnj;عنوان اصول تفکر دیزاین در نظر گرفته می&zwnj;شوند. 
به عنوان مثال، سایمون در مورد نمونه&zwnj;سازی سریع و آزمایش از طریق مشاهده صحبت کرده است - مفاهیمی که هسته بسیاری از فرآیندهای معاصر دیزاین را تشکیل می&zwnj;دهند، از جمله دو مرحله اصلی در فرآیند تفکر دیزاین. سایمون در اوایل سال ۱۹۶۹ موضوع نمونه&zwnj;سازی را برجسته کرد. او در کتاب خود می&zwnj;نویسد: 
&quot;به&zwnj;منظور درک سیستم&zwnj;ها، آن&zwnj;ها باید ساخته شوند و رفتارشان مشاهده شود.&quot; 
- هربرت سایمون 
تحقیقات اولیه آلن نیول &nbsp;و کلیف شاو &nbsp;در زمینه هوش مصنوعی در نرم&zwnj;افزار شطرنج، مانند کارهای هربرت سایمون، منجر به درک بهتر دیزاین به&zwnj;عنوان روشی برای تفکر شد.

علاوه بر این، بخش بزرگی از کار آن&zwnj;ها متمرکز بود بر توسعه هوش مصنوعی و اینکه آیا می&zwnj;توان اشکال تفکر انسانی را باهم ترکیب کرد- موضوعی که امروزه در دنیای دیزاین بسیار رایج است. 
رابرت اچ. مک کیم ، استاد بازنشسته مهندسی مکانیک نیز در کتاب خود در سال ۱۹۷۳ با عنوان &laquo;تجربیات در تفکر بصری&raquo; به مفهوم تفکر دیزاین اشاره کرد. تفاوت مک کیم با سایمون در این است که او را به&zwnj;عنوان یک هنرمند و مهندس توصیف می&zwnj;کنند - او انرژی خود را بیشتر بر تأثیر تفکر بصری بر توانایی ما برای درک اشیاء و حل مشکلات متمرکز کرد. کتاب مک کیم جنبه&zwnj;های مختلف تفکر بصری و روش&zwnj;های دیزاین مورد استفاده برای حل مشکلات را برمی&zwnj;گزیند. او بر ترکیب حالت&zwnj;های تفکر چپ و راست مغز تأکید می&zwnj;کند تا شکلی جامع&zwnj;تر از حل مسئله ایجاد کند. ایده&zwnj;هایی که در کتاب او مورد بحث قرار می&zwnj;گیرد، در نهایت زیربنای روش&zwnj;شناسی تفکر دیزاینی است که امروزه از آن استفاده می&zwnj;کنیم.

... پایان بخش اول

 
&nbsp;

تحریریه رُست | مجید ابراهیم‌پور